یاران خدای را به سوی او گذر کنید
باشد کش این خیال ز خاطر بدر کنید
در ما ز دست آتش و بر عزم رفتن است
چون آه ما زبان خود آتش اثر کنید
آتش زبان شوید و بگویید حال ما
هنگام حال گفتن ما دیده تر کنید
از حال ما چنانکه درو کارگر شود
آن بیمحل سفر کن ما را خبر کنید
منعش کنید از سفر و در میان منع
اغراق در صعوبت رنج سفر کنید
گر خود شنید جان ز من و مژده از شما
ور نشنود مباد که اینجا گذر کنید
وحشی گر این خبر شنود وای بر شما
از آتش زبانه کش او حذر کنید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی دعوت به توجه و ارتباط با خداوند است. شاعر از یارانش میخواهد که به سوی خداوند بروند و از افکار و خیالات مزاحم خود دور شوند. او به آتش درون و اشتیاق سفر اشاره میکند و از آنها میخواهد که با زبان خود حال و احوال درونیشان را بیان کنند. شاعر تأکید دارد که بیان حال آنها باید به گونهای باشد که دیگران نیز تحت تأثیر قرار گیرند و از نیرو و قوت سفر آگاه شوند. در نهایت، هشدار میدهد که اگر کسی از این حال آگاه شود، باید مراقب عواقب آن باشد و خود را از خطرات دور نگهدارد.
هوش مصنوعی: دوستان، به سوی خدا روی آورید و تلاش کنید تا این خیال و اندیشهی ناپسند را از ذهن خود دور کنید.
هوش مصنوعی: در دل ما به خاطر آتش و اراده رفتن، مانند آهی که ما میکشیم، زبان ما هم به تأثیر آتش دچار شده است.
هوش مصنوعی: آنچنان در آتش اشتیاق بسوزید که از حال و روز ما بگویید و وقتی ما حرف میزنیم، چشمانتان را پر از اشک کنید.
هوش مصنوعی: اگر آن کسی که در کار ما است، برایتان مهم باشد، بیمحل و بیخبر از سفر خود به ما اطلاع دهید.
هوش مصنوعی: از آنها بخواهید که از سفر کردن بازدارند و در عین حال به آنها بگویید که سفر کردن سخت و پر زحمت است.
هوش مصنوعی: اگر جان من خود از شما خبر بگیرد و خوشحالی را از شما دریافت کند، و اگر نگیرد، امیدوارم که هرگز اینجا نگذرید.
هوش مصنوعی: اگر وحشی این خبر را بشنود، وای به حال شما؛ از آتش خشم او باید بترسید و مراقب باشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای قوم ازین سرای حوادث گذر کنید
خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید
یک سر بپر همت ازین دامگاه دیو
چون مرغ بر پریده مقر بر قمر کنید
تا کی ز بهر تربیت جسم تیرهروی
[...]
ای قوم ازین سرای حوادث گذر کنید
خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید
آخر یکی بکوی فلانکس گذر کنید
در حال این شکسته دل آخر نظر کنید
ما را ز روی آن گل خندان نشان دهید
او را زحال این دل غمگین خبر کنید
با آن رخ چوماه چه نام قمر برید
[...]
ایدوستان ز صبر قبائی ببر کنید
دنیا پلیست از سر این پل گذر کنید
از تنگنای حبس طریق نجات نیست
یکره بسوی عالم باقی سفر کنید
پرواز در ریاض جنانتان گر آرزوست
[...]
تا کی درین جهان مکرر به سر کنید
خود را به یک پیاله جهان دگر کنید
چون تاک سر ز کوچه مستی برآورید
تا دست حلقه در کمر هر شجر کنید
هنگامه ای به خون دل آماده کرده ایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.