غزل ۲
کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را
نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را
توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم
که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را
من از کافرنهادیهای عشق ، این رشک میبینم
که با یعقوب هم خصمی بود جان زلیخا را
به گنجشگان میالا دام خود، خواهم چنان باشی
که استغنا زنی ، گر بینی اندر دام ، عنقا را
اگر دانی چو مرغان در هوای دامگه داری
ز دام خود به صحرا افکنی، اول دل ما را
نصیحت اینهمه در پرده ، با آن طور خودرایی
مگر وحشی نمیداند، زبان رمز و ایما را
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
یاسین نوشته:
چقدر این بیت اخر زیباست
گاهی یک اشاره کار هزار سخن را میکند
👆⚐
آریا نوشته:
من محو بیت چهارم شدم. جانا سخن از دل ما می گویی
👆⚐
سعید نوشته:
در بی چهارم احتمالا شاعر به شعری از اوحدی کرمانی اشاره دارد و از آرایه تلمیح به خوبی استفاده کرده است.
👆⚐
میلاد نوشته:
من معنی بیت چهارم رو نفهمیدم میشه کمکم کنید
👆⚐
مفقودالاثر نوشته:
میلاد
میگن وحشی عاشق زنی بود و اون زن رسوای عامش کرد
اون زن آدم اخلاق داری نبود
تو بیت چهارم گمونم وحشی بهش میگه چرا انقد با آدمای بی ارزش سر و کار داری ?
میخوام جوری بی نیاز باشی که به عنقا (ققنوس ) هم توجه نکنی
اینجا گنجشک و ققنوس رو مقابل هم قرار داده و ققنوس هم یه مرغ افسانه ای بود
👆⚐