کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را
نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را
توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم
که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را
من از کافرنهادیهای عشق ، این رشک میبینم
که با یعقوب هم خصمی بود جان زلیخا را
به گنجشگان میالا دام خود، خواهم چنان باشی
که استغنا زنی ، گر بینی اندر دام ، عنقا را
اگر دانی چو مرغان در هوای دامگه داری
ز دام خود به صحرا افکنی، اول دل ما را
نصیحت اینهمه در پرده ، با آن طور خودرایی
مگر وحشی نمیداند، زبان رمز و ایما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی درد و رنج عشق و وابستگی عاطفی میپردازد. شاعر احساس میکند که عشق او را در زنجیر کرده و صبرش را آزمایش میکند. او به معشوق خود نسبت به این حالت عذر میآورد و بیان میکند که عشق غیرقابل کنترل است. همچنین به مقایسه داستان زلیخا و یعقوب اشاره کرده و حسرتش را برمیشمارد. در نهایت، شاعر اشاره میکند که اگر معشوق درک کند که او در دام عشق گرفتار است، میتواند او را نجات دهد. این نصیحت به شکل غیرمستقیم و با رمز و ایما بیان شده است.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که جان بیتاب و صبور، در شرایط سختی قرار بگیرد و او را به چالشهای دشواری بکشاند.
هوش مصنوعی: تو در کار خود مهارت داری، اما اگر پرندهای به سوی تو میآید، از آنجا که آن مرغ آزاد نیست و پایش در بند است، من عذرخواهی میکنم.
هوش مصنوعی: من از رفتارهای ناهنجار و منفی عشق، این حس حسادت را درک میکنم که جان زلیخا در عشق خود به یعقوب، احساس رقابت و خصومت دارد.
هوش مصنوعی: به پرندگان کوچک نزند، زیرا میخواهم تو را به گونهای بسازم که نیازمند نباشی. اگر داخل دام افتادی، حتی پرندهای افسانهای مانند عنقا را نیز خواهی دید.
هوش مصنوعی: اگر میدانی که در دامگه خطر قرار داری، باید مثل پرندگان در فکر رهایی باشی و دل خود را از دامها برهانی و به آزادی بروی.
هوش مصنوعی: نصیحتهای زیادی در پنهان وجود دارد، اما با این حال، آیا انسان مغرور نمیداند که چگونه باید به نشانهها و عبارات رمزی توجه کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# خودرایی، خودآرایی خوانده شده
زر افشانید بر پیلان جرسهای مدارا را
برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را
زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا
ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا
زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را
خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را
ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را
نظام تو کرده روان ایوان خضرا را
کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را
[...]
ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
منم ای برق رام تو برای صید و دام تو
گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره
[...]
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.