بشنو ز ما که تجربه کردیم سالها
بیحاصلی است حاصل این قیل و قالها
حالی اگرچه رند خرابات خانهایم
لیکن فقیه مدرسه بودیم سالها
یعنی به می ز آینه دل زدودهاند
رندان کوی میکدهام زنگ نالها
از کوهکن نشان و ز مجنون خبر دهند
گلها و لالههای تلال و جبالها
جانا قسم به جان عزیزت که تا سحر
شبها به یاد روی تو دارم خیالها
آن خالهای لعل لب دلفریب دوست
گوئی نشسته بر لب کوثر بلالها
وحدت کمال عشق چو در بیکمالی است
تکمیل عشق کرد و گذشت از کمالها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر تجربیات خود را از سالها زندگی و بیثمر بودن قیل و قالها و مباحثات بینتیجه بیان میکند. او به نوعی تضاد بین زندگی عادی و کشش به سمت عشق و عرفان را مطرح میکند. با وجود اینکه خود را رند خراباتخانه میداند، از تحصیلات و دانش خود در مدرسه خبر میدهد. شاعر به یاد روی معشوق خود در شبها، و همچنین زیباییهای او مانند خالهای روی لبش اشاره میکند. در پایان، به مفهوم عشق و کمال اشاره کرده و میگوید که عشق واقعی فرای کمالات ظاهری است.
هوش مصنوعی: تجربه و سالها نشان داده است که نتیجه و نتیجهگیری از این بحثها و جنجالها هیچ فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: ما هر چند در ظاهر مثل افرادی بیبند و بار و اهل میخانه هستیم، اما سالها در محیط مدارس و دانشپروری نیز بودهایم.
هوش مصنوعی: رندان میکده دلهای خود را با نوشیدن می از زنگ و کدورتها پاک کردهاند و این نشان میدهد که آنها از زخمهایشان رهایی یافتهاند.
هوش مصنوعی: گلها و لالهها از کوهنواز و دیوانه خبر میدهند.
هوش مصنوعی: ای جانا، قسم به جان عزیزت، من تا صبح شبها در فکر چهره تو خیالاتی دارم.
هوش مصنوعی: دانههای زیبای لب دوست، مانند خالهایی از لعل، گویی بر لبان کوثر آبی رنگ نشستهاند.
هوش مصنوعی: عشق واقعی و کامل به گونهای است که در هنگامه ناپیراستگی و نقص، خود را نشان میدهد و فراتر از مراحل کمال میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها
در آفتاب کرده ز عنبر کلالها
هاروت تو ز معجزه دارد دلیلها
ماروت تو ز شعبده دارد مثالها
هرروز بامداد برآیی و بر زنی
[...]
رونق به فر دولت او یافت حالها
ورنی نبود حال جهان بیمحالها
خوبی نداشت حال جهان بیوجود او
بیروی خوب، خوب نباشند حالها
سودای مهتران همه در حفظ مالهاست
[...]
ای دیده گوشمال ز جود تو مالها
پاینده باد دولت تو دیر سالها
ننگاشته به خامهٔ اندیشه تا ابد
نقّاش ذهن مثل تو اندر خیالها
بر چرخ مشتری که سعادت ازو برند
[...]
جائی رسیدهٔ که نبیند محیطِ تو
گرسوی چرخ بر شود اندیشه سالها
روزی که روزگار بنایِ تو مینهاد
ناهیدرودها زد و خرشید فالها
هرچند روی دوست نبینیم سالها
ما را بود هنوز امید وصالها
دارم بسی ز ریشهپوشی خیالها
یابم ز عقد طره دستار حالها
با رخت رقعه رقعه که وصله زدم برو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.