از یک خروش یا رب شب زندهدارها
حاجت روا شدند هزاران هزارها
یک آه سرد سوخته جانی سحر زند
در خرمن وجود جهانی شرارها
آری دعای نیمهشب دلشکستگان
باشد کلید قفل مهمات کارها
مینای می ز بند غمت میدهد نجات
هان ای حکیم گفتمت این نکته بارها
آب و هوای میکده از بس که سالم است
بنشسته پای هر خم آن میگسارها
طاق و رواق میکده هرگز تهی مباد
از های و هوی عربده بادهخوارها
پیغام دوست میرسدم هر زمان به گوش
از نغمههای زیر و بم چنگ و تارها
ساقی به یک کرشمه مستانه در ازل
بربود عقل و دین و دل هوشیارها
وحدت به تیر غمزه و شمشیر ناز شد
بی جرم کشته بر سر کوی نگارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و دلنشینی شب زندهداری و تأثیر دعا و نInvocation در ساعات نیمه شب اشاره میکند. او از قدرت دعا به عنوان کلید حل مشکلات یاد میکند و میگوید که عشق و شوق به میخانه و میگساری چگونه انسانها را از غم و اندوه نجات میدهد. شاعر به آرامش و نشاط روحی ناشی از حضور در میکده و لذتهای آن اشاره دارد و عشق و زیبایی را به صورت نمادین در قالب عشقهای بیپاسخ و دردناک به تصویر میکشد. در نهایت، وحدت و عشق را به عنوان نیرویی قوی و نافذ معرفی میکند که حتی در میان درد و رنجها نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: در اثر یک فریاد بلند، بسیاری از شبزندهداران به خواستههای خود رسیدند.
هوش مصنوعی: یک آه سرد از دل سوختگان در صبحگاهی، جانی را به حرکت در میآورد و در وجود جهان شعلههای آتش را فراهم میکند.
هوش مصنوعی: دعای نیمهشب میتواند برای افرادی که دلشکستهاند، راهگشا و کمککننده باشد و به حل مشکلات و انجام امورشان منجر شود.
هوش مصنوعی: جام می، که از غمهای تو رهایی میبخشاید، به تو میآورد نجات. ای حکیم، این نکته را بارها به تو گفتهام.
هوش مصنوعی: آب و هوای میکده به قدری خوب و دلپذیر است که هر کسی که به آنجا میآید، در کنار هر بشکهی شراب، مینشیند و از آن لذت میبرد.
هوش مصنوعی: امیدوارم همیشه فضای میکده پر از شوروحال و سر و صدا باشد و هرگز از زندگی و جنب و جوش خالی نشود.
هوش مصنوعی: هر لحظه پیام دوست به گوشم میرسد، از نغمههای دلنشین چنگ و تار.
هوش مصنوعی: ای ساقی! با یک حرکت دلربای خود در آغاز آفرینش، عقل و دین و دل آرام و هوشیار افراد را از آنان گرفت.
هوش مصنوعی: دوستی و عشق به زیبایی و لطافت در نگاه معشوق، مانند تیر یا شمشیر عمل میکند و در این میان، کسی بیدلیل و به خاطر عشق به او، قربانی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نثره برد ز نثر بدیعت نثارها
شعری کند ز شعر لطیفت شعارها
گشته خجل زرای تو خورشید روزها
بشکسته تیر کلک ز شرم تو بارها
عاجز بود ز شرح کمالت زبانها
[...]
بسیار عمرها و بسی روزگارها
بگذشت و حکم ها بنگشت از قرارها
روز و شب است و سال و مه و جنبش و سکون
هر یک مسخرند به تکلیف کارها
وضعی نهاده اند ز مبدای کن فکان
[...]
باد سهند بین که : برین مرغزارها
چون میکند ز نرگس و لاله نگارها؟
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت
بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست
[...]
وقت است جوش باده زند لاله زارها
میگون شود ز لاله لب جویبارها
طوفان لاله از سر دیوار بگذرد
گردد نهفته در گل بی خار، خارها
زرین تر از بساط سلیمان شود زمین
[...]
ای نام دلگشای تو عنوان کارها
خاک در تو، آب رخ اعتبارها
خورشید و مه دو قطره باران فیض تو
مدی ز جنبش قلمت روزگارها
باشد شفق ز بیم تو هر شام بر فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.