ز ضعف بیغمی، نتواند آهم از جگر خیزد
مگر دردی بگیرد دست افغانم، که بر خیزد!
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ز ضعف بیغمی، نتواند آهم از جگر خیزد
مگر دردی بگیرد دست افغانم، که بر خیزد!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت به بیان احساسات عمیق و درونی خود میپردازد. او میگوید که از ضعف و بیتفاوتی نمیتواند آهم را با شدت از دلش بیرون بیاورد و تنها زمانی میتواند این احساس را ابراز کند که دردی عمیق و واقعی بگیرد، مانند درد و رنجی که از افغانها میگیرد. این در واقع اشاره به آن دارد که تنها در شرایط سخت و دردناک است که انسان میتواند احساساتش را بهطور واقعی ابراز کند.
هوش مصنوعی: به خاطر ضعف و بیخبری، نمیتوانم از دل خود آهی بلند کنم، مگر آنکه دردی وجود داشته باشد که صدای نالهام را بلند کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد
نگاریکز دو یاقوتش همی شهد و شکر خیزد
خروش از شهر بنشاند هر آنگاهی که بنشیند
هزار آتش برانگیزد هرآنگاهی که برخیزد
رخش سیمینسپر بینم خطش چون چنبر مشکین
[...]
نگاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد
بهاری کز دو گلزارش همی شهد و شکر خیزد
خروش از شهر بنشاند هر آنگاهی که بنشیند
هزار آتش برانگیزد هر آن وقتی که برخیزد
نشیند وقتها با من به مَی خوردن، ولی چندان
که توبه بشکنم، چون توبه ام بشکست برخیزد
به مستی آه خون آلود از دل بیشتر خیزد
که خونبارست هر ابری که از دامان تر خیزد
به آهی می تواند خواست عذر نارساییها
زمستی هر که نتواند زجای خود سحر خیزد
به زهر چشم گردون ستمگر می دهد آبش
[...]
دعای صبح محرومان هم آغوش اثر خیزد
غبار هستی مقصد زدامان سحر خیزد
مشو غافل ز آه غرقه در خون اسیرانت
که این سرو از کنار جوی چاک سینه برخیزد
نگردد تا جمالت مست زینت بخشی گلشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.