گنجور

 
واعظ قزوینی

گر بترتیب ندانی سور قرآنی

«فاتحه » پس «بقره » باشد و «آل عمران »

پس از آنهاست «نسا»، «مائده »،«انعام »،«اعراف »

دگر«انفال »و دگر«توبه » و «یونس » میدان

پس از آن «هود» و دگر «یوسف » و «رعد»، «ابراهیم »

«حجر» و«نحل » و«اسری » و دگر«کهف » بخوان

بعد از آن سوره «مریم » بود آنگه «طه »

«انبیا» باشد و آنگاه بود«حج » پس از آن

«مؤمنون »،«نور» چو «فرقان »،«شعرا»،«نمل »و«قصص »

«عکنبوت » است و دگر سوره «روم » و «لقمان »

«سجده »،«احزاب »،«سبا»،«فاطر» و آنگه «یسن »

«صافات » است و دگر«ص » و «زمر»، «مؤمن » دان

«فصلت »،«شوری » و «زخرف » چو«دخان »،«جاثیه » بس

باشد «احقاف » و «محمد»، پس از آن «فتح » بخوان

بعد از آن سوره «حجرات » و دگر سوره «ق »

«ذاریات » و «طور» و «نجم » و «قمر» پس «رحمن »

«واقعه »، باز«حدید» است و دگر«قدسمع » است

«حشر» پس «ممتحنه »، «صف » و دگر«جمعه » بخوان

سوره «اهل نفاق » است و «تغابن » چو «طلاق »

هست «تحریم » و دگر «ملک » چو «نون » «حاقه » دان

پس «معارج » بود و«نوح » چون «جن »،مزمل

هست «مدثر» و آنگاه «قیامت »، «انسان »

«مرسلات » است و دگر «عم » که خوانی «نبأ»ش

«نازعات » و «عبس » و «کورت » آمد پس از آن

«انفطار» است و«مطفف » پس از آن «انشقت »

پس «بروج » است و دگر «طارق » و «اعلی » است بدان

«غاشیه »،«فجر»و «بلد»، «شمس »، دگر «لیل »و «ضحی »

پس «ألم نشرح » و «التین »،«علق » و «قدر» بخوان

سوره «لم یکن » است و پس از آن «زلزله » است

«عادیات » است و پس از «قارعه »، «الهیکم » دان

«عصر» و دیگر «همزة »، «فیل » و «قریش » و «ماعون »

«کوثر» آنگاه، که فرداست علی ساقی آن

«کافرون »،«نصر» و دگر «تبت » و «اخلاص » و«فلق »

بعد از آن «ناس » بیاموز که گردید آسان