گر بترتیب ندانی سور قرآنی
«فاتحه » پس «بقره » باشد و «آل عمران »
پس از آنهاست «نسا»، «مائده »،«انعام »،«اعراف »
دگر«انفال »و دگر«توبه » و «یونس » میدان
پس از آن «هود» و دگر «یوسف » و «رعد»، «ابراهیم »
«حجر» و«نحل » و«اسری » و دگر«کهف » بخوان
بعد از آن سوره «مریم » بود آنگه «طه »
«انبیا» باشد و آنگاه بود«حج » پس از آن
«مؤمنون »،«نور» چو «فرقان »،«شعرا»،«نمل »و«قصص »
«عکنبوت » است و دگر سوره «روم » و «لقمان »
«سجده »،«احزاب »،«سبا»،«فاطر» و آنگه «یسن »
«صافات » است و دگر«ص » و «زمر»، «مؤمن » دان
«فصلت »،«شوری » و «زخرف » چو«دخان »،«جاثیه » بس
باشد «احقاف » و «محمد»، پس از آن «فتح » بخوان
بعد از آن سوره «حجرات » و دگر سوره «ق »
«ذاریات » و «طور» و «نجم » و «قمر» پس «رحمن »
«واقعه »، باز«حدید» است و دگر«قدسمع » است
«حشر» پس «ممتحنه »، «صف » و دگر«جمعه » بخوان
سوره «اهل نفاق » است و «تغابن » چو «طلاق »
هست «تحریم » و دگر «ملک » چو «نون » «حاقه » دان
پس «معارج » بود و«نوح » چون «جن »،مزمل
هست «مدثر» و آنگاه «قیامت »، «انسان »
«مرسلات » است و دگر «عم » که خوانی «نبأ»ش
«نازعات » و «عبس » و «کورت » آمد پس از آن
«انفطار» است و«مطفف » پس از آن «انشقت »
پس «بروج » است و دگر «طارق » و «اعلی » است بدان
«غاشیه »،«فجر»و «بلد»، «شمس »، دگر «لیل »و «ضحی »
پس «ألم نشرح » و «التین »،«علق » و «قدر» بخوان
سوره «لم یکن » است و پس از آن «زلزله » است
«عادیات » است و پس از «قارعه »، «الهیکم » دان
«عصر» و دیگر «همزة »، «فیل » و «قریش » و «ماعون »
«کوثر» آنگاه، که فرداست علی ساقی آن
«کافرون »،«نصر» و دگر «تبت » و «اخلاص » و«فلق »
بعد از آن «ناس » بیاموز که گردید آسان