قرب حق جویی؟ رضا جو باش خلق الله را
نیست غیر از طاق دلها راه، آن درگاه را
تا شود آگاه از احوال هر نزدیک و دور
برفراز تخت از آن جا داده ایزد شاه را
میتواند ناله یی دودش رساندن برفلک
گر به مه سایی ز حشمت قبه خرگاه را
با خیال دوست عمری همنشینی کرده است
کی غم دنیا بسر گنجد دل آگاه را
گشته راحت رنج تنهایی مرا از جور خلق
دیدن اخوان به چشمم کرده یوسف چاه را
تا به کی واعظ شوی پامال سرکوب خسان؟
ساز محراب سجود خویش آن درگاه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر جستجوی عشق و نزدیکی به خداوند است. شاعر به انسانها توصیه میکند که به دنبال قرب حق بوده و به دلها توجه کنند، زیرا این دلها راهی به درگاه الهی هستند. او اشاره میکند که ارتباط با خداوند میتواند نالههای بشر را به آسمان برساند و بیان میکند که در کنار محبوبش، غمهای دنیا برایش بیاهمیت شده است. او از تنهایی رنج میبرد ولی دیدن برادران (دوستان) را به عنوان مونس خود قلمداد میکند. در نهایت، شاعر به واعظان هشدار میدهد که باید به راستی خود توجه کنند و در درگاه خداوند رنگ سجود بزنند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نزدیکی به خدا هستی، باید راضی بودن از خدا را بیاموزی. مردم در جای دیگر نمیتوانند به صلح و آرامش واقعی دست یابند، تنها راه رسیدن به آن دروازه، دلهای شایسته است.
هوش مصنوعی: برای اینکه شاه از وضعیت و احوال نزدیکان و دوردستان آگاه شود، خداوند او را بر فراز تخت نشسته است.
هوش مصنوعی: اگر بتواند نالهای به آسمان برساند، آنگاه میتواند مانند مه، قبهی باشکوه خرگاه را روشن کند.
هوش مصنوعی: انسانی که همیشه در خیال دوست خود بوده و با آن زندگی کرده، دیگر نمیتواند غم و اندوه دنیا را در دل آگاه و بیدار خود جایی دهد.
هوش مصنوعی: درد تنهایی من به خاطر رفتار بد مردم کم شده است، و اکنون مانند یوسف که در چاه افتاده بود، برادرانم را با چشمم میبینم.
هوش مصنوعی: چرا ادامه میدهی به نصیحت کردن در حالی که مردم ارزش تو را نمیدانند؟ به جای این کار، به پرستش درگاه الهی بپرداز و به عبادت خود اهمیت بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سال چون نو گشت فرزند نو آمد شاه را
شاه نیکو روی نیکوعهد نیکوخواه را
خواست یزدان تا ز نسل شاه بنماید به خلق
چون ملکشاه و چو طغرلشاه و سلطانشاه را
خواست دولت تا بود چون آفتاب و مشتری
[...]
شاه را خواهی که بینی، خاک شو درگاه را
ز آبرو آبی بزن درگاه شاهنشاه را
نعل کن چون چتر او دیدی کلاه چرخ را
چاک زن چون روی او دیدی قبای ماه را
چون کله بر سر نشین دزدان افسر جوی را
[...]
در شب تاریک برداری نقاب از روی خویش
مرد نابینا ببیند باز یابد راه را
طاقت پنجاه روزم نیست تا بینم ترا
دلبرا شاها ازین پنجاه بفکن آه را
پنج و پنجاهم نباید هم کنون خواهم ترا
[...]
عقل را با عشق کاری نیست زودش پنبه کن
تاچه خواهی کرد آن اشتردل جولاه را
عقل نزد عشق خود راهی تواند برد نه
نزد شاهنشه چه کار اوباش لشگر گاه را
حد و اندازه ندارد نالهها و آه را
چون نماید یوسف من از زنخ آن چاه را
راه هستی کس نبردی گرنه نور روی او
روشن و پیدا نکردی همچو روز آن راه را
چون مه ما را نباشد در دو عالم شبه و مثل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.