حال ما خواهی بدانی، زلف خوبان را ببین
شور خس را گر ندانی، موج توفان را ببین!
گرد راهش گو بیا و، چشم گریان را ببین
ای نسیم از کوی او برخیز و، توفان را ببین
رنجها باید کشیدن، تا دلی آید بدام
پیچ و تاب حلقه زلف پریشان را ببین
زنده دل را منع خود از فیض بخشی مشکل است
گریه بی اختیار تو بهاران را ببین
روز و شب بر گریه بی اختیارت بهر نان
خنده بی اختیار برق و باران را ببین
شد مقدم واعظ، آن کو بر قدمها سر نهاد
شاهد این حرف حالی تیر و پیکان را ببین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گوی سیمین ذقن، زلف چو چوگان را ببین
در رکاب ماه نو خورشید تابان را ببین
گر ندیدی بر لب کوثر هجوم تشنگان
گرد لعل آبدارش خط ریحان را ببین
خستگان را در دل شبهاست افزون پیچ و تاب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.