ما بلبلان خار علایق گزیده ایم
در آشیان بال و پر خود خزیده ایم
دامن بدست خار علایق نداده ایم
چون باد اگر چه بر گل و ریحان وزیده ایم
از دامگاه بال هما کرده ایم رم
در خرقه چون کبوتر چاهی خزیده ایم
فیضی که برده ایم ز شیرینی لبت
حرف لب تو گفته، لب خود گزیده ایم
واعظ بچشم شوق ز بحرین هر دو کون
یکدانه گوهر غم او را گزیده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعری به توصیف بلبلهایی میپردازد که در پر و بال خود پناه گرفتهاند و از خارهای زندگی دوری گزیدهاند. حتی اگر به نظر برسد باد بر گل و ریحان میوزد، این بلبلان به آرامش در پناه خود ادامه میدهند. آنها از شیرینی لب معشوق لذت برده و از درد و غم او یک گوهر گرانبها به دست آوردهاند. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که میخواهد از زیباییها و دردهای زندگی استفاده کند و از آنها بهره ببرد.
هوش مصنوعی: ما مانند بلبلانی هستیم که به خاطر مشکلات و رنجهای عشق، در مکانی امن و آرام پنهان شدهایم.
هوش مصنوعی: ما اجازه ندادهایم که دامن ما به دست خارهای علاقهمند بیفتد، چون اگرچه مانند باد بر گل و ریحان میوزیم، اما رنج و دردهای دنیا ما را نمیآزارد.
هوش مصنوعی: ما از جایی که در دام و بند هستیم پرواز کردهایم و در لباس سادهمان مانند کبوتر در چاهی پنهان شدهایم.
هوش مصنوعی: ما از شیرینی لب تو بهرهمند شدهایم، اما در عوض به خاطر حرفی که از لب تو شنیدهایم، لب خود را گزیدهایم.
هوش مصنوعی: واعظ با چشم امید به دو سوی دریا نگاه میکند، و ما از میان این دو جهان، تنها یک دانه گوهر گرانبها و پر از غم او را انتخاب کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.