گر بود در پیش مهمان، نعمت الوان لذیذ
نیست در کام کرم، جز خوردن مهمان لذیذ
در مذاقم تا شدم از زهر فرقت تلخ کام
هیچ نعمت نیست چون جمعیت یاران لذیذ
هست حرف تند ناصح تلخ بر بیحاصلان
پیش صاحب کشت باشد تندی باران لذیذ
بی گرفتن فی المثل دادن میسر گر شدی
در مذاق اهل حاجت، میشدی احسان لذیذ
لذت دیگر بود با نعمت بی انتظار
وقت خواهش بیش باشد پسته خندان لذیذ
زندگی چون تلخ شد، شیرین شود زهر اجل
درد زورآور چو گردد، می شود درمان لذیذ
ز اهل خدمت عیشها برکس گوارا میشود
نعمت الوان دنیا نیست بی دندان لذیذ
غیر تنهایی که شرکت بر نمی تابد ز غیر
نعمتی در کام همت نیست بی مهمان لذیذ
خاکساران راست جا در طاق دلها بیشتر
آب در ظرف سفالین بیش باشد زآن لذیذ
سخت رویانند در کام جهان بس ناگوار
چون طعام خام، کان نبود بر پیران لذیذ
زنده گر سازند اول، آخر از منت کشند
نیست آب زندگی از کوزه دونان لذیذ
کشتن نفس است دل را واعظ آب زندگی
شربتی چون خون دشمن نیست بر مردان لذیذ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زیاد لعل میگون تو کام جان لذیذ
در فراقت در دل شبهای تار افغان لذیذ
گر چه در شیرینی و لذت مثل آمد نبات
حاش لله کان بود همچون لب جانان لذیذ
از در و دیوار جانان حسن می ریزد مدام
[...]
ای به امید وصالت تلخی هجران لذیذ
آب تیغت در گلو چون قطره حیوان لذیذ
لذت زیبایی خال رخت از دل نرفت
وه که هندو بچه مینو بود چندان لذیذ
گاه مژگانت رباید از کفم دل، گاه خط
[...]
ای نگاه شفقتآمیزت مرا از جان لذیذ
هرچه باشد در جهان خوشتر مرا از آن لذیذ
هست در کامم گوارا تلخی زهر غمت
گرچه باشد در مذاق هر گدایی نان لذیذ
من گرفتارم کنون با درد بیدرمان تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.