گنجور

 
طغرل احراری

ای نگاه شفقت‌آمیزت مرا از جان لذیذ

هرچه باشد در جهان خوشتر مرا از آن لذیذ

هست در کامم گوارا تلخی زهر غمت

گرچه باشد در مذاق هر گدایی نان لذیذ

من گرفتارم کنون با درد بی‌درمان تو

شربتی بیمار را کی باشد از درمان لذیذ؟!

جانب ما مستمندان کن خدا را یک نظر

هیچ نبود در جهان نیکوتر از احسان لذیذ!

مردم از فریادت ای رشک بتان کابلی

گوییا باشد به گوشت ناله افغان لذیذ!

حرفی از لعل تو باشد گوهر قیمت‌بها

می‌نباشد هر متاعی کش بود ارزان لذیذ

در سخن طغرل طریق پختگان را پیشه کن

میوه‌ات گر خام باشد نیست در دندان لذیذ!

 
 
 
صائب تبریزی

ای زیاد لعل میگون تو کام جان لذیذ

در فراقت در دل شبهای تار افغان لذیذ

گر چه در شیرینی و لذت مثل آمد نبات

حاش لله کان بود همچون لب جانان لذیذ

از در و دیوار جانان حسن می ریزد مدام

[...]

واعظ قزوینی

گر بود در پیش مهمان، نعمت الوان لذیذ

نیست در کام کرم، جز خوردن مهمان لذیذ

در مذاقم تا شدم از زهر فرقت تلخ کام

هیچ نعمت نیست چون جمعیت یاران لذیذ

هست حرف تند ناصح تلخ بر بیحاصلان

[...]

خالد نقشبندی

ای به امید وصالت تلخی هجران لذیذ

آب تیغت در گلو چون قطره حیوان لذیذ

لذت زیبایی خال رخت از دل نرفت

وه که هندو بچه مینو بود چندان لذیذ

گاه مژگانت رباید از کفم دل، گاه خط

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه