ای نگاه شفقتآمیزت مرا از جان لذیذ
هرچه باشد در جهان خوشتر مرا از آن لذیذ
هست در کامم گوارا تلخی زهر غمت
گرچه باشد در مذاق هر گدایی نان لذیذ
من گرفتارم کنون با درد بیدرمان تو
شربتی بیمار را کی باشد از درمان لذیذ؟!
جانب ما مستمندان کن خدا را یک نظر
هیچ نبود در جهان نیکوتر از احسان لذیذ!
مردم از فریادت ای رشک بتان کابلی
گوییا باشد به گوشت ناله افغان لذیذ!
حرفی از لعل تو باشد گوهر قیمتبها
مینباشد هر متاعی کش بود ارزان لذیذ
در سخن طغرل طریق پختگان را پیشه کن
میوهات گر خام باشد نیست در دندان لذیذ!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و اثر نگاه معشوقش اشاره میکند و میگوید که این نگاه برای او از هر مزهای در دنیا خوشمزهتر است. او با وجود تلخی و درد ناشی از غم معشوق، باز هم آن را گوارا میداند. شاعر از خدا میخواهد که نگاهی به مستمندان بیندازد و بهترین چیزها را احسان معشوق میداند. همچنین، او فریادش را به گوش معشوق میرساند و از درد دل میگوید. در نهایت، شاعر به اهمیت کیفیت و ارزش واقعی در زندگی اشاره میکند و تأکید میکند که میوه نارس نمیتواند خوشمزه باشد.
هوش مصنوعی: نگاه مهربان تو برای من از هر لذت و خوشی که در این دنیا وجود دارد، شیرینتر و دلپذیرتر است.
هوش مصنوعی: در دل من تلخی غم تو مانند زهر وجود دارد، اما این تلخی برایم خوشایند است، چون حتی اگر این درد را بچشند، دیگران نان خوشمزهای را خواهند چشید.
هوش مصنوعی: الان من درگیر درد بیدرمان تو هستم. آیا میتواند شربتی که برای بیمار تهیه شده است، از درمان دلچسبتر باشد؟
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، ما مستمندان را با نگاهی به خود محظوظ کن، چرا که در این دنیا هیچ چیز با ارزشتر و شیرینتر از بخشش و کمک به دیگران نیست.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر صدای تو که شبیه نالهای دلنشین است، حسرت میخورند و به تو میبالند، همانطور که به یک بت زیبا مینگرند.
هوش مصنوعی: اگر حرفی از زیبایی و ارزش تو باشد، دیگر هیچ چیز باارزشی نیست، زیرا هر چیزی که ارزان و خوشمزه باشد، ارزش آن همانند جواهرات بالاتر نیست.
هوش مصنوعی: در صحبتهای طغرل، شیوهی افراد با تجربه را دنبال کن. اگر میوهات نارس باشد، هیچ لذتی در دندان نخواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای زیاد لعل میگون تو کام جان لذیذ
در فراقت در دل شبهای تار افغان لذیذ
گر چه در شیرینی و لذت مثل آمد نبات
حاش لله کان بود همچون لب جانان لذیذ
از در و دیوار جانان حسن می ریزد مدام
[...]
گر بود در پیش مهمان، نعمت الوان لذیذ
نیست در کام کرم، جز خوردن مهمان لذیذ
در مذاقم تا شدم از زهر فرقت تلخ کام
هیچ نعمت نیست چون جمعیت یاران لذیذ
هست حرف تند ناصح تلخ بر بیحاصلان
[...]
ای به امید وصالت تلخی هجران لذیذ
آب تیغت در گلو چون قطره حیوان لذیذ
لذت زیبایی خال رخت از دل نرفت
وه که هندو بچه مینو بود چندان لذیذ
گاه مژگانت رباید از کفم دل، گاه خط
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.