نخل امیدت به بار آه سحر میآورد
کشت طاعت را به حاصل چشم تر میآورد
آنچه برد از کیسه سائل خوبتر میآورد
ابر آب از بحر میگیرد گهر میآورد
کام شیرین خواهی، آبی بر لب خشکی بزن
میبرد گر نیشکر آبی شکر میآورد
جمع شد چون مال، گردد مایه طول أمل
آری آب ایستاده، رشته برمیآورد
از تعلق بس که مشکل میدهد جان وقت مرگ
خواجه پنداری که زر از کیسه برمیآورد
آنکه میآرد به تاج پادشاهی سر فرو
چون میان اهل همت سر بر در میآورد
میتوان با نرمی از سختان زبانها واکشید
سبزهها باران نرم از سنگ بر میآورد
روشناسی از سیهبختان طلب کن، چشم من
سرمه، با آن تیرگی، نور نظر میآورد
خشک و تر را بس که واعظ رحم میآید به من
خامه حرفم بر زبان با چشم تر میآورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین دم عیسی که هر ساعت سحر میآورد
عالمی بر خفته سر از خاک بر میآورد
هر زمان ابر از هوا نزلی دگر میافکند
هر نفس باغ از صبا زیبی دگر میآورد
ابر تر دامن برای خشک مغزان چمن
[...]
شمع گلبن هر قدر برگی که برمی آورد
از پی پروانه خود بال و پر می آورد
ناله بلبل ز بس در مغز گل جا کرده است
گر کسی گل را ببوید دردسر می آورد
سرو یک یک راز گلشن را بگوش ابر گفت
[...]
عیبجو چندان که عیب از ما به در میآورد
غیرت ما زور بر کسب هنر میآورد
یک دل آگاه گمراهان عالم را بس است
کاروانی را به منزل راهبر میآورد
لطف عام او عجب دارم نصیب من شود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.