باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد
عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد
صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد
مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد
در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت
گرچه چندین گل فروشی گل درین بازار کرد
دور ازان لبها نمی خواهم حیات و زندگی
زانکه هجر او مرا از زندگی بیزار کرد
پرده بگشود آن گل و اهلی ز حیرت دم نزد
گرچه با خود همچو بلبل صد سخن تکرار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر، شاعر با شعلههای شمع، روشنایی زندگی خود را میآفریند و به وجود عشق و شوق اشاره میکند. او از ناامیدی در جستجوی عشق و محبوب سخن میگوید و ذکر میکند که علیرغم تلاشهای بسیار، هیچکس به اندازه او عاشق نیست. هجران و دوری از محبوبش او را از زندگی سست و بیهدف کرده است. شاعر از حیرت و شگفتی گل صحبت میکند که با وجود داشتن لطافت و زیبایی، نتوانسته به او دست یابد و این نشاندهنده ناباوری و ناچاری او در عشق است.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، دوباره روشنایی خانهام را به دست آوردهام، اما در نهایت، تاریکی دیگران باعث شد که دود چراغ کسانی که شبها بیدار میمانند، به چشمم بیفتد.
هوش مصنوعی: بسیاری از عاشقان به گرد گل میچرخند، اما هیچکدام از درد زخم خاری که دارند، به مدعی شکایت نمیکنند.
هوش مصنوعی: در میان بازار، کسی نتوانست گل زیبایی او را خریداری کند، هرچند که چندین گلفروش در آنجا گلهای زیادی عرضه کرده بودند.
هوش مصنوعی: من بدون آن لبها زندگی نمیخواهم، زیرا جدایی او مرا از زندگی متنفر کرده است.
هوش مصنوعی: گل پرده را کنار زد و از حیرت نتوانست چیزی بگوید، هرچند مانند بلبل با خود سخنان زیادی را تکرار کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد
ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد
باد گویی نافه های تبتستان بردرید
باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد
گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد
[...]
آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
[...]
حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد
چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد
وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون
بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد
باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را
[...]
شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد
غالبا سوز دل من در دل او کار کرد
حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند
این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد
ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست
[...]
نی همین ما را سیه پوشید و ماتم دار کرد
این مصیبت در شب و روز زمانه کار کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.