زکام اینکه فرو ریزدم، نه دندان است
که در ثنای جوانی، زبان درافشان است
مرا که لذت معنی است، قوت روح مدام
بکام گوهر لفظم، بجای دندان است
مباش غره، که هرروز بر سر دگری است
بفرق بال هما، چون کلاه، مهمان است
دل از هوس نرهد، بی نگاه عبرت چشم
ستون خلوت سلطان، ز چوب دربان است
ز پای تا به سر، اندیشه سراپا چند؟
ترا که سر به گریبان و، پا به دامان است
عطا بسائل مبرم، کجا کند رغبت؟
که روی سخت گدا، سد راه احسان است
چه غم، نباشد اگر طاق خانه پرچینی
که جای چینی درویش، طاق نسیان است
چگونه بر دل عاشق غمش گران باشد؟
ک درد دوست، بجان گر خرند ارزان است
جهان ز تو شده هموار و، خویش ناهموار
نهاد سخت تو واعظ مثال سوهان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اندیشههای فلسفی و انسانی شاعر درباره زندگی و عشق میپردازد. شاعر از زکام و کهولت صحبت میکند و میگوید که جوانی و زیبایی تنها ظاهری فریبندهاند و لذت واقعی در معنای عمیق است. او هشدار میدهد که نباید به ظاهر زندگی مغرور شد، زیرا همه چیز ممکن است ناپایدار باشد. دل و هوس انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد و نباید از عبرتهای زندگی غافل شد. همچنین، شاعر به مشکلات زندگی و احساس عشق و درد اشاره میکند و میگوید که این دردها، حتی اگر سنگین باشند، در نهایت به زندگی معنا میدهند. دنیا به خاطر انسانها ناهموار شده و او را به مثالی برای تحمل سختیها تشبیه میکند.
هوش مصنوعی: دلیل اینکه من از غم و اندوه خود میگویم این نیست که دندانم به خاطر جوانی از حال رفته است، بلکه این زبان من است که در وصف آن دوران میتپد و سخن میگوید.
هوش مصنوعی: برای من که به عمق معانی علاقهمندم، توان روحیام به طور مداوم به کلام زیبا و پربار وابسته است، چرا که این کلام همچون دندانی درخشان است.
هوش مصنوعی: به خود مغرور نشو، زیرا هر روز بر سر کسی دیگر مشکلات و مصیبتها میآید. مانند اینکه کلاهی بر سر جماعتی است و آن مهمان، در واقع نماد تغییر و ناپایدار بودن شرایط است.
هوش مصنوعی: دل از تمایلات دور میشود، چون بدون دیدن نکتههای عبرتآموز، انتظار ندارد که نگاهش به چیزی مفید بیفتد. در واقع، آنچه که در خلوت سلطان وجود دارد، همچون چوب دربان، تنها جلوی ورود به حقیقت را میگیرد.
هوش مصنوعی: از سر تا پا، فکر و اندیشه چقدر اهمیت دارد؟ تو که سر در گریبان داری و پا به دامن کسی گذاشتهای.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی کسی به طور مداوم و به شدت نیازمند است، چگونه میتواند به دریافت کمک و احسان تمایل داشته باشد؟ زیرا در اینجا، درخواست و نیاز آن شخص، مانع پذیرش کمک و احسان دیگران میشود. بنابراین، در این شرایط، روی زشت گدا به نوعی مانع است و این باعث میشود که دیگران از کمک کردن به او صرفنظر کنند.
هوش مصنوعی: چه غم دارد اگر در خانهای پر از کاشی و آجر، جایی برای یادآوری درویش وجود نداشته باشد، زیرا آنجا که یاد درویش به فراموشی سپرده شده است، هیچ ارزش و جایگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: چطور میتواند غم دل عاشق اینقدر سنگین باشد؟ مگر درد دوست، اگر هم جانت را بگیرد، چیزی به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر تو راحت و امن شده، اما خودت در درونت دچار آشفتگی و ناآرامی هستی. نصیحتهای تو مانند سوهانی است که بر روی دیگران تأثیر میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سدید ملک ملک عارض خراسان است
صفی دولت و مخدوم اهل دیوان است
پناه دین خدای و معین شرع رسول
عمر که همچو علیّ و صدیق و عثمان است
لقب سدید و صفی یافته است زانکه دلش
[...]
مدبری ملکی بر جهان جهانبان است
که هر چه گوئی از او صد هزار چندان است
احد صفت صمدی لم یلد و لم یولد
که پیک «و» نامه او جبرئیل و قرآن است
مقدری که خداوندی کرسی و عرش است
[...]
چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است
چه گوهری تو که کمتر بهای تو جان است
جهان حسن تو داری به زیر خاتم زلف
تو راست معجزه و نام تو سلیمان است
از آن زمان که تو را نام شد به خیره کشی
[...]
هزار سختی اگر بر من آید آسان است
که دوستی و ارادت هزار چندان است
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت گل است و ریحان است
اگر تو جور کنی جور نیست، تربیتست
[...]
وداع چون تو نگاری نه کار آسان است
هلاک عاشق مسکین فراق جانان است
نگر مفارقت جان ز تن چگونه بود
به جان دوست که هجران هزار چندان است
ز وصل خود نفسی پیش از آن که دور شوم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.