ای کشته ای که کعبهٔ عشق است کوی تو!
روی تمام عالمیان است سوی تو
ما را شراب کوثر و تنسیم گو مباش
چون خورده ایم بادهٔ عشق از سبوی تو
آب حیات و کوثر و تنسیم و سلسبیل
هیچند پیش خاک در مشکبوی تو
تو در دل منی و من از فرط اشتیاق
هرسو روانه ام ز پی جستجوی تو
گر بزم شادمانی و گر مجلس عزاست
نقل مجالس است همه گفتگوی تو
آبی که مهر فاطمه بود از چه کوفیان
بستند از طریق شقاوت به روی تو
نازم به همت تو که در سجده زسر تیغ
شد خون پاک حنجرت آب وضوی تو
بوسیده بود زیر گلوی تو را نبی
خنجر حیا نمود که برد گلوی تو
گر کاینات غرقهٔ بحر فنا شوند
کی خونبهاست یکسره بر تار موی تو
شاها!هوای کرب و بلایت به سر مراست
مگذار زیر خاک برم آرزوی تو
گر جان رود ز قالب «ترکی» به کربلا
جان دوباره بر تنش آید ز بوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و ارادت به شخصیت بزرگ عاشورا، یعنی امام حسین (ع) اشاره دارد. گوینده به زیباییهای عشق و محبت به او اشاره میکند و او را محور تمامی عالم میداند. او از باده عشق و نعمتهای الهی میگوید که تنها از طریق امام حسین (ع) بر زندگیاش جاری شده است. این شعر همچنین به مظلومیت امام و سختیهایی که بر او رفته توجه میکند و عشق عمیق گوینده به او را نشان میدهد، به طوری که حتی در مرگ هم آرزوی وصال او را دارد. در نهایت، شاعر از اشتیاق خود برای پیوستن به امام حسین (ع) سخن میگوید و بیان میکند که تنها در کربلا و در نزدیکی اوست که زندگی واقعی و معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به عشق تو جان دادهام! جایی که تو هستی، کعبهٔ محبت و پرستش است. نگاه تمام مردم به سمت توست.
هوش مصنوعی: ما را از شراب کوثر و تنسیم خطاب نکن، چون ما از سبوی تو بادهٔ عشق را نوشیدهایم.
هوش مصنوعی: آب حیات، کوثر، تنسیم و سلسبیل همه در برابر بوی خاک تو بیارزش هستند.
هوش مصنوعی: تو در قلب من حضور داری و من از شدت علاقهام هر جا میروم به دنبال تو هستم.
هوش مصنوعی: چه در جشن و شادی باشی و چه در مجلس سوگواری، همه صحبتها و گفتگوها حول و حوش تو میچرخد.
هوش مصنوعی: آبی که باعث رونق و سعادتمندی فاطمه بود، به دست کوفیان و به خاطر بدخواهی و بدجنسی آنها به روی تو بسته شد.
هوش مصنوعی: من به اراده و کوشش تو افتخار میکنم که در حال سجده، خون پاک گلویت به سان آب وضو جاری شده است.
هوش مصنوعی: عاشق با شرم و حیا، بوسهای بر گردن تو زده و این عشق و احساس او چنان قوی بود که گویا خنجر حیا در دلش به وجود آمده است. او به خاطر عواطف عمیقش، نمیتواند به راحتی به عشقش اعتراف کند و این حس درونش را ظریف و دلنشین میسازد.
هوش مصنوعی: اگر تمام هستی در دریاى نابودى غرق شود، آیا ارزش خونبهاى تو بر یک تار موی تو خواهد بود؟
هوش مصنوعی: ای شاه! من دائم در فکر کربلا و محنتهای تو هستم، مگذار که زیر خاک بروم در حالی که آرزوی تو را در دل دارم.
هوش مصنوعی: اگر جان از بدن «ترکی» برود و به کربلا برسد، دوباره جانش با عطر تو به او برمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صابر ، ای سپهر سخن ، ای جهان فضل
ای کعبهٔ افاضل ایام کوی تو
ای برده نور چشم معانی ز لفظ تو
وی خورده آب باغ معالی ز جوی تو
تا گوی نظم و نثر بمیدان فگنده ای
[...]
ای جان من به جان تو کز آرزوی تو
هست آب چشم من همه چون آب جوی تو
ای من غلام آن خم گیسوی مشکبوی
افتاده در دو پای تو از آرزوی تو
هر شب خیال روی تو آید به پیش من
[...]
جانا بسوخت جان من از آرزوی تو
دردم ز حد گذشت ز سودای روی تو
چندین حجاب و بنده به ره بر گرفتهای
تا هیچ خلق پی نبرد راه کوی تو
چون مشک در حجاب شدی در میان جان
[...]
یازان شده است دست معالی بسوی تو
تازان شده است پای بزرگی بکوی تو
روی تو بسته کرده در غم بر اهل فضل
ای اهل فضل را همه شادی بروی تو
در عدت امید نشسته است تخت ملک
[...]
ای آرزوی جان و دلم ز آرزوی تو
بیمار گشته به نشود جز به بوی تو
باری، بپرس حال دل ناتوان من
بنگر: چگونه میتپد از آرزوی تو؟
از آرزوی روی تو جانم به لب رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.