گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ترکی شیرازی

بر سبط نبی گنبد دوار بنالد

شمس و قمر و ثابت و سیار بنالد

ظلمی که بر او رفت یقین تا به قیامت

نبود عجبی گر در و دیوار بنالد

چون حنجر او شمر برید از دم خنجر

بر حنجر او خنجر خونخوار بنالد

چون رفت سر سبط پیمبر به سر نی

زین واقعه نی ناله کند زار بنالد

بر غربت و مظلومی او فاطمه گرید

بر بی کسی اش احمد مختار بنالد

در خلد برین فاطمه با دیدهٔ خونبار

بر غربت آن خسرو بی یار بنالد

در جنت فردوس، ز غم جعفر طیار

بر حالت عباس علمدار بنالد

در طی سفر از غم جانسوز برادر

زینب سر هر کوچه و بازار بنالد

از خوردن سیلی به ره شام سکینه

با سوز دل و دیدهٔ خونبار بنالد

در کنج خرابه، ز الم سید سجاد«ع

بر حالت بیماری خود زار بنالد

به اله عجبی نیست کز این نظم جگر سوز

«ترکی» اگرت دفتر اشعار بنالد