چرا ز غصه شب و روز، زار زار نگریم؟
ز گردش فلک و، جور روزگار نگریم
بهار آل پیمبر ز جور چرخ خزان شد
چرا ز هر مژه چون ابر نوبهار نگریم؟
چرا چو نی، به شهیدان نینوا نخروشم؟
چرا به یاد قتیلان جان نثار نگریم؟
چرا چو بلبل شوریده روز و شب نسرایم؟
چرا ز داغ جوانان گل عذار نگریم؟
چرا برای حسین اشک غم ز دیده نبارم؟
به تشنه کامی آن شاه باوقار نگریم؟
بر آن قتیل که بی سر، به زیر خاک نهان شد
چرا به سر نکنم خاک و، آشکار نگریم؟
به سینه اش که گلدکوب شد ز سم ستوران
چرا به سینه زنان تا صف شمار نگریم؟
چرا به سر نزنم دست و، سینه چاک نسازم؟
به تشنه کامی عباس نامدار نگریم
به جای اشک چرا خون دل ز دیده نبازم؟
به سوگ قاسم بسته ز خون نگار نگریم
چرا ز غم ندهم جای طفل اشک به دامان؟
برای کودک معصوم شیرخوار نگریم
چرا ز دیده به رخ در شاهوار نریزم؟
به حال زینب آواره از دیار نگریم
چرا ز دل نکشم ناله و فغان ننمایم؟
به بی قراری کلثوم بی قرار نگریم
چرا چو شمع نسوزم؟ چرا سرشک نریزم؟
به روزگار سکینه که گشت تار نگریم
چرا به گوشه بیت الحزن، ز غم ننشینم
به حزن حضرت سجاد دل افگار نگریم
فراق نامهٔ «ترکی» چرا به خلق نخواهم؟
چرا ز خواندن این نظم آبدار نگریم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عمیق غم و اندوه نسبت به مصائب عاشورا و شهدای کربلا میپردازد. شاعر با استفاده از سوالات بلندی، به بررسی دلایل خود برای عدم ابراز اندوه و ناراحتی میپردازد. او به طور خاص به درد و رنج شخصیتهای مختلف چون حسین، عباس، قاسم، زینب و سجاد اشاره میکند و از حال و روز آنان و فقدان عزیزانشان سخن میگوید. شاعر میپرسد چرا نباید اشک بریزد، چرا به یاد جانباختگان نگریسته نشود و چرا از غم این فاجعه بزرگ بیتفاوت باشند. این شعر به شکلی عاطفی و عمیق، دعوت به همدردی و یادآوری مصائب عاشورا میکند.
هوش مصنوعی: چرا باید هر شب و روز به خاطر غم و اندوه، به شدت گریه کنم؟ چرا باید به چرخش دنیا و ناملایمات زندگی توجه کنم؟
هوش مصنوعی: بهار حقیقی که از نسل پیامبر سرچشمه میگیرد، چرا به خاطر ظلم روزگار پاییز شد؟ چرا از چشمانم مانند ابرهایی که در بهار میبارند، اشک نمیریزم؟
هوش مصنوعی: چرا مثل نی، به یاد شهیدان کربلا اشک نریزیم؟ چرا به خاطر جانباختگانی که جان خود را فدای آرمان کردند، غمگین نشویم؟
هوش مصنوعی: چرا مثل بلبل عاشق هر لحظه آهنگی نزنم؟ چرا از سوگوی جوانان، زیبایی چهرهها را نادیده بگیرم؟
هوش مصنوعی: چرا نباید برای حسین، به خاطر درد و غمش، اشک بریزم؟ چرا نباید به آن پادشاه باوقار که تشنه بود، نگاه نکنم؟
هوش مصنوعی: چرا بر قبر آن کسی که بیسر به زیر خاک خزیده، خاک نریزم و بر او خوب ننگرم؟
هوش مصنوعی: چرا وقتی دلمان از درد و زخمها پر است، به یاد کسانی که در رنج هستند و با دل شکسته به صف ایستادهاند، فکر نکنیم؟
هوش مصنوعی: چرا نباید با سر و سینهام در سوگ بگریم و ناراحتیام را نشان ندهم وقتی که به تشنگی عباس بزرگ و معروف نگاه میکنم؟
هوش مصنوعی: به جای آنکه از چشمم اشک بریزم، چرا خون دل را نریزم؟ به یاد قاسم که جانش را در راه محبت فدای عشق کرد، دلم پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: چرا باید حسرت و غم را در دل تحمل کنم و اشک بریزم؟ آیا بهتر نیست که برای کودک بیگناه و نازپروردهام نگاه شاداب و محبتآمیزی داشته باشم؟
هوش مصنوعی: چرا اشکهای خود را به خاطر زیبایی او بریزم؟ چرا به حال زینب که از دیار خود دور است، نگاه نکنم؟
هوش مصنوعی: چرا از دل ناله و فریادی بلند نکنم؟ وقتی که به بیقراری کلثوم، که خود در دل آرامی ندارد، نگاه میکنم؟
هوش مصنوعی: چرا شبیه شمع، نخواهم سوخت؟ چرا اشکی نریزم؟ در روزگار آرامش و سکون، چرا نباید به تاریکی نگاه کنم؟
هوش مصنوعی: چرا در گوشهای از غم و اندوه ننشینم؟ در حالی که به درد و رنج حضرت سجاد نگاه میکنم و دلآزار هستم.
هوش مصنوعی: چرا برای مردم از نامهٔ «ترکی» حرف نزنم؟ چرا نباید از خواندن این شعر شیرین و دلچسب لذت ببرم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.