چندان به سر کوی خرابات خرابم
کاسوده ز اندیشهٔ فردای حسابم
گر کار تو فضل است چه پروا ز گناهم
ور شغل تو عدل است چه حاصل ز ثوابم
افسانه دوزخ همه باد است به گوشم
تا ز آتش هجران تو در عین عذابم
آه سحر و اشک شبم شاهد حال است
کز عشق رخ و زلف تو در آتش و آبم
نخجیر نمودم همه شیران جهان را
تا آهوی چشمت سگ خود کرده خطابم
سر سلسله اهل جنون کرد مرا عشق
تا برده ز دل سلسلهٔ موی تو تابم
گر چشم سیه مست تو تحریک نمیکرد
آب مژه بیدار نمیساخت ز خوابم
زان پیش که دوران شکند کشتی عمرم
ساقی فکند کاش به دریای شرابم
بر منظر ساقی نظر از شرم نکردم
تا جام شراب آمد و برداشت حجابم
گفتم که به شب چشمهٔ خورشید توان دید
گفت ار بگشایند شبی بند نقابم
از تنگی دل هر چه زدم داد فروغی
شکردهنان هیچ ندادند جوابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیانگر حالت ناامیدی و عذاب ناشی از عشق و دوری معشوق است. او به خرابات، جایی که به دنبال کمی آرامش است، میرود و از بیخیالی و نگرانی درباره آینده یاد میکند. شاعر با اشاره به گناهان و ثوابها، به این نکته میپردازد که عشق او را از هر دو رها کرده و تنها در عذاب جدایی معشوق به سر میبرد. همچنین، او به شیرانی که به دنبال شکار هستند اشاره میکند و میگوید چشمان معشوق، او را به پیروی کشانده است. در نهایت، شاعر از ساقی میخواهد که به او شراب بدهد و او را از دردی که در دل دارد، نجات دهد. این اشعار حاکی از شور و شوق و در عین حال اندوه ناشی از عشق هستند.
هوش مصنوعی: من به قدری در روزگار پر آشوب و شلوغی غرق شدهام که دیگر به فکر روز حساب فردا نیستم.
هوش مصنوعی: اگر کار تو بر مبنای بخشش باشد، گناهان من چه اهمیتی دارد؟ و اگر شغل تو بر مبنای عدالت است، ثواب من چه فایدهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: تمام داستانهای عذاب و جهنم برای من فقط حرف و داستان هستند، زیرا در واقعیت، من در آتش دوری تو در حال رنج کشیدن هستم.
هوش مصنوعی: صبح با آه و شب با اشک من، گواه حال و احوالم هستند که به خاطر عشق به چهره و موهای تو، در بین آتش و آب در حال سوختن هستم.
هوش مصنوعی: من همه شیران جهان را شکار کردم، اما در برابر زیبایی چشمت از خودم احساس حقارت میکنم و خود را مانند سگی در برابر تو میبینم.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که من را به جمع عاشقان بکشاند و تمام وجودم را تحت تأثیر قرار دهد، طوری که دیگر تحمل دوری از زیباییهای تو را ندارم.
هوش مصنوعی: اگر نگاه زیبا و جذاب تو مرا تحریک نمیکرد، اشکهایم هرگز بیدارم نمیکردند و از خواب نمیپریدم.
هوش مصنوعی: قبل از این که زندگیام به پایان برسد، ای ساقی، کاش به من شرابی عطا کنی تا در دریای آن غرق شوم.
هوش مصنوعی: من به خاطر شرم از ساقی، نگاه نکردم تا وقتی که جام شراب آمد و پردهام را برداشت.
هوش مصنوعی: گفتم که در شب میتوان نور خورشید را دید. او پاسخ داد که اگر شب نقابم را کنار بزنند، این امکان فراهم میشود.
هوش مصنوعی: هر چه از دل تنگم گفتم و فریاد زدم، کسانی که شکر در دهان دارند، هیچ جوابی به من ندادند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افزود گرانباری غفلت ز شتابم
شد آبله پای طلب پرده خوابم
آن سوخته جانم که به هر سوی دواند
مانند سگ هرزه مرس موج سرابم
خونابه اشک است مرا باده گلرنگ
[...]
گه جلوه لاهوت دهد جام شرابم
گه عشوهٔ نا سوت فریبد بسرابم
گه نقل و کباب از کف جانانه ستانم
گه فرقت جانانه کند سینه کبابم
جز محنت دوریش عقابی نشناسم
[...]
بی حوصلگیکرد درین بزم کبابم
چون اشک نگون ساغر یک جرعه شرابم
پامال هوسهای جهانم چه توانکرد
مخمل نیام اما سر هر موست به خوابم
بنیاد من آب و گل تشخیص ندارد
[...]
آمد ز درو داد به کف جام شرابم
هم آب بر آتش زد و هم آتش از آبم
از آتش سودای گلی دل زندم جوش
این است که دایم چکد از دیده گلابم
با مدعی آمد به سرم آه که دارد
[...]
چشمان تو امروز نموده است خرابم
آن گونه که مدهوش به فردای حسابم
هجران و وصال تو بود خلد و جحیمم
اندیشه خود جرم و خیال تو صوابم
با عدل تو حسن عمل نیست امیدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.