ای دل نیک مذهب و منهاج
به تو اسرار هر دلی محتاج
بر فلکها به کشف ماه ترا
از حقیقت منازل و ابراج
مبطلم گشت از حقیقت حق
در ظهور نمایش معراج
متواریست وقت شاد مباش
ایمن از قبض و مکر و استدراج
بر گذرگاه باز روز شکار
آمن از قبض کی بود دراج
روز روشن منورست ولیک
در پی اوست ظلمت شب داج
یاد کن ای سنایی از اول
گرچه بر بد ترا نهاد مزاج
آخر تست جیفهٔ مطروح
اول تست نطفهٔ امشاج
گر هوایی مطهری ز صفات
ور خرابی مسلمی ز خراج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نکات عرفانی و معنوی اشاره دارد و از دل، به عنوان یک موجود خوب و نیک میگوید که دارای اسرار زیادی است. شاعر بر این باور است که دل انسان به کشف حقایق و معراجهای روحانی نیاز دارد و در مسیر شناخت حقیقت به موانعی برخورد میکند که باید از آنها پرهیز کند. او تأکید میکند که انسان باید در برابر مشکلات و چالشها شاد و امیدوار باشد و از قدرتهای منفی دوری کند. همچنین اشاره دارد که با وجود نور روز، ممکن است ظلمتهایی وجود داشته باشد که باید از آنها آگاه بود. نهایتاً، شاعر به اهمیت خودشناسی و توجه به ذات خویش اشاره میکند و به یادآوری این نکته میپردازد که انسانها در آغاز و انتها از یک منبع اصلی هستند.
هوش مصنوعی: ای دل، با ایمان و درستکار، تو کلید فهم اسرار هر دل نیازمند هستی.
هوش مصنوعی: بر آسمانها به پیدایش ماه تو از واقعیت مکانها و برجهای آسمانی.
هوش مصنوعی: از حقیقت خداوند در نمایش معراج، واقعیت من به نوعی ناقص و بیمعنا شده است.
هوش مصنوعی: در زمان خوشحالی، مراقب باش که از دسیسهها و آزمایشهای ناگهانی در امان نیستی.
هوش مصنوعی: در گذرگاهِ روز شکار، آنچه که در دست است، به شوقِ شکار آمن نمیرسد.
هوش مصنوعی: روز روشن و درخشان است، اما هنوز سایه تاریکی شب دنبالش میآید.
هوش مصنوعی: ای سنایی، به یاد بیاور که از ابتدا چگونه بودی، هرچند که حالا با بدیها دچار شدهای.
هوش مصنوعی: در پایان، تو چیزی نیستی جز زبالهای که دور انداخته شده است، و در آغاز، تو تنها یک نطفهای از ترکیبهای مختلف هستی.
هوش مصنوعی: اگر به پاکی و صفا در دل، گرایش داشته باشی، حتی اگر جایگاه و مال و اموالت فساد و تباهی باشد، آن مهم نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قلتبان چون گرفت خشم و لجاج
زود گردد روان ز هر سو کاج
آن نکوتر که اندرین معراج
دست بر سر کنی نیابی تاج
تاج اسلام شمس الدین ، گشتست
خاک صدر تو آسمان را تاج
تحفه داده ترا عنایت حق
سیرت و نام صاحب المعراج
هست عزم ترا مضای حسام
[...]
ای فلک سوخته داده بر کف تاج
هیچ نیکی ز تو نداشته ماج
بخت نیکت چو بچه ماج دهان
در نهاده بآستان تو ماج
دل اعدات در تنوره غم
[...]
ای ز روز سپید تا شب داج
به مددهای فیض تو محتاج
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.