مستی اگر از شرب نبید است و شراب است
پس چشم تو ناخورده شراب، از چه خراب است
این رنگ حنا نیست که داری به کف دست
از خون دل ماست که دست تو خضاب است
شب ها ز غم نرگس بیمار تو تا صبح
بیمارم و، بیدارم و، چشم تو به خواب است
خورشید منیر است که پنهان شده در ابر
یا بر رخ زیبای تو از زلف نقاب است
بر کشتن من، خنجر مژگان تو کافی است
خنجر مکش و تیغ مزن! این چه شتاب است
دل جویی من گر بنمایی گنهی نیست
دلجویی دل سوخته گان، عین ثواب است
اینجا که تویی حاضر و، چنگی و ربابی ست
هوشم به تو و،گوش بر آواز رباب است
این بوی دل سوخته در سینه ی«ترکی» ست
جانا! تو مپندار که این بوی کباب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساساتی عمیق و عاشقانه خود اشاره میکند. او میگوید که مستیاش نه از شراب بلکه از عشق و زیبایی معشوق است. رنگ حنا بر دست او نشاندهنده غم و درد دل اوست. شاعر شبها به خاطر غم معشوقش بیدار میماند، در حالی که محبوبش در خواب است. او زیبایی معشوق را به خورشید پنهان در ابر تشبیه میکند و از خنجر مژگانش به عنوان وسیلهای برای کشتن خود نام میبرد. شاعر تأکید میکند که دلجویی از دلسوختگان کار نیکویی است و در نهایت به شیرینی موسیقی و عطر دلسوختگی خود اشاره میکند. در کل، شعر بیانگر عشق عمیق، درد و yearning (آرزوی شدید) شاعر است.
هوش مصنوعی: اگر مستی تو از شراب به دست نیامده، پس چشمانت که حتی شراب نخوردهاند، چرا اینقدر خراب و بیحال به نظر میرسند؟
هوش مصنوعی: این رنگی که بر دستانت میبینی، رنگ حنا نیست، بلکه نشان از خون دل و رنجی است که در دل ما نهفته است و دستان تو به خاطر آن رنگین شدهاند.
هوش مصنوعی: شبها به خاطر غم نرگس بیمار تو تا صبح بیحال و بیدارم، در حالی که چشمان تو خواب است.
هوش مصنوعی: خورشید درخشان و تابناک مانند چیزی است که در میان ابرها پنهان شده یا میتواند به زیایی صورت تو اشاره کند که با زلفهایش پوشیده شده است.
هوش مصنوعی: چشمان تو مثل خنجری برای کشتن من کافی است، پس نیاز نیست که بیدلیل آسیبی به من برسانی! چرا اینقدر عجله داری؟
هوش مصنوعی: اگر به دل من توجه کنی و احساست را نشان دهی، کار اشتباهی نکردهای. دلجویی از کسانی که دچار ناراحتی و درد هستند، خود عمل نیک و پاداش دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا که تو حضوری و سازهای موسیقی همراه تو هستند، دل و ذهنم به تو معطوف است و گوشم به نغمههای ساز رباب گوش فرا داده است.
هوش مصنوعی: این عطر و بویی که از دل سوختهی «ترکی» به مشام میرسد، جانا! نپندار که این بویی مربوط به کباب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.