ماه تمام من که منم مستمند تو
مرغ دلم فتاده به دام کمند تو
رفتار خویش کبک دری ترک میکند
بیند اگر خرام قد دلپسند تو
در ملک حسن خسرو فرمانروا تویی
دل نیست در جهان که نباشد به بند تو!
ای قامت بلند تو سرمشق دلبری
جانم فدای قامت بالا بلند تو!
نرد مفاخرت ز فلک میبرد زمین
زیرا که محرم است به نعل سمند تو
قربان آن شوم که تو را آفریده است
در هر کجا بود سخن از چون و چند تو
لبهای غنچه وا نشود گر روی به باغ
از شرم خنده لب شیرین ز قند تو
یاد از هوای سجده ابروت میکند
طغرل نکرده وهم ز تیغ پرند تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است. شاعر به محبوبش اشاره میکند و از احساسات عمیق خود میگوید. او خود را مستمند محبوب میداند و زیباییهای او را ستایش میکند. همچنین، رفتارهای محبوب را بسیار دلکش توصیف کرده و او را فرمانروا در عرصه زیبایی میداند. شاعر به قد و قامت بلند محبوب اشاره میکند و ابراز عشق و ارادت خود را نسبت به او نشان میدهد. در نهایت، شاعر از جذابیت لبهای محبوب و تأثیر آن بر دل روایت کرده و به نحوی از روحانیت و احترام به محبوب نیز سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ماه کامل من همچون منی است که در عشق تو نیازمندم، پرنده دل من در تلهی دام تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: اگر کبک دری به شیوهای خاص و باشکوه رفتار میکند، تنها به این دلیل است که میبیند تو با قد دوستداشتنیات به آرامی راه میروی.
هوش مصنوعی: در سرزمین زیباییها، تو همچون پادشاهی هستی که دلها را به تسخیر خود درآوردهای. هیچ دل شاد و رها در این دنیا وجود ندارد که تحت تأثیر تو نباشد.
هوش مصنوعی: ای تو با قامت بلند، مثال تو برای دلربایی من است. جانم را برای قامت بلندتو فدای میکنم!
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که زمین به خاطر ارتباط نزدیک و خاصی که با تو دارد، از آسمان فخر فروشی میکند. این ارتباط به خاطر ویژگی منحصربهفرد سمند توست که نشانهای از قدرت و افتخار توست.
هوش مصنوعی: من گرامیدار کسی هستم که تو را خلق کرده است؛ زیرا در هر جایی که سخنی از تو و ویژگیهایت باشد، نام تو طنینانداز است.
هوش مصنوعی: اگر غنچههای گل از شرم لبخند شیرین تو باز نشوند، حتی وقتی به باغ بروی.
هوش مصنوعی: طغرل به یاد سجده در برابر ابروهای توست، در حالی که از تیغ تند پرندگان هراسی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کس چون جهد ز گیسوی همچون کمند تو
جایی که آن کمند شود پای بند تو
آموخت چشمهای مرا گریه های تلخ
در دیده خنده های لب نوشخند تو
شویم ز گریه روی زمین را که هست حیف
[...]
تا فاش گشت ذکر دهان چو قند تو
رغبت نمیکند به شکر دردمند تو
محتاج قید نیست، که زندانیان عشق
بیرون نمیروند به جور از کمند تو
کشتند در کنار چمن سروها بسی
[...]
ای گردن بلند قدان در کمند تو
رعنائی آفریده قد بلند تو
بر صرصری سوار وز دل میبرد قرار
طرز گران خرامی رعنا سمند تو
خوش نرخ خندهٔ تو به بازار آرزو
[...]
با آنکه آزموده ترا دردمند تو
هر دم فریب میخورد از زهرخند تو
باشد هم از فریب محبت که افکند
خود را به دست و پای اسیران، کمند تو
از بس که میکشند ز هر سو کمند شوق
[...]
صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو
فریاد از تطاول مشکین کمند تو
شد رشک طور از آمدنت کوی عاشقان
بنشین، که باد خردهٔ جان ها سپند تو
مشکل شده ست کار دل از عشق و خوش دلم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.