برنمیآید برون از سینه آسان نالهام
سرمهسان در عهد چشمش بسته پیمان نالهام
از تو ای شور جنون ساز دگر دارم هوس
تا شود از پرده خاموشی عریان نالهام
آنقدر در مجمر داغ ادب اخگر شدم
در نظر آید تو را شمع شبستان نالهام؟!
نیست خالی با همه تعجیل از پیغام وصل
میرسد از کوی او برچیده دامان نالهام
در خیال زلف او اینست گر سامان من
تا کجا خواهد شدن یارب پریشان نالهام؟!
مشتری خواهی تو گر جنس از دکان اعتبار
قیمت بسیار دارد نیست ارزان نالهام!
خانه صبرم ثباتی داشت از دیدار او
قصر تمکینم کند امروز ویران نالهام
هر کسی بار امانت را به جایی مینهد
بشنوی هرگه گذشتی از نیستان نالهام
گشته از بار فراقش دوش من همچون کمان
آه من امروز چون تیرست پیکان نالهام!
حبذا طغرل که میگوید مه اوج سخن
بعد ازین این نه فلک گوییست چوگان نالهام!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیست تنها بیرخت دشمن گریبان نالهام
رخنه اندازد جرسآسا به دامان نالهام
همره من گر شوی در گلستان جوش گل است
غنچه را از بس کند خاطر پریشان نالهام
لخت دل با خون حسرت بس که ریزد هر طرف
[...]
از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام
میرسد یعنی ز کوی گلفروشان نالهام
دیده دردآلودهٔ محرومی دیدار کیست
کز شکست اشک میجوشد ز مژگان نالهام
همعنان درد دل عمریست از خود میروم
[...]
بشنود بلبل اگر اندر گلستان نالهام
میکند اندر چمن تمهید سامان نالهام
بهر ساز خویش نی از چوب طوبا بایدم
تا رسد در گوش آن سرو خرامان نالهام
عرض مطلب نیست حاجت پیش ارباب کرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.