|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از وفا و شکیبایی در برابر ستم و بیرحمی معشوق سخن میگوید. او به این موضوع اعتراف میکند که به خاطر رفتارهای ظالمانه معشوق، برغم رنج و غم، ناچار است در برابر شادیهای دنیا تسلیم شود. شاعر احساس نارضایتی و دلتنگی خود را به تصویر میکشد و از تاریکی و عزا در زندگی صحبت میکند، اما در عین حال، حسرت بر زندگی خاکی را نیز تسلی میداند.
هوش مصنوعی: من در وفا به او، به رغم بیرحمیاش، به انکار میروم و هر آنچه از ظلم او میگویند را به خودم میپذیرم.
هوش مصنوعی: چرخ آسمان به خاطر شادی میخندد، اما تا صبح، شب غم به خاطر بیعدالتی مثل گریهای دردناک را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: دل من از غصه و اندوه آرام نمیگیرد، و در این زمان بیثمر، با وجودی که میتوانم تمام خاک دو جهان را بر سرم بریزم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس که یاد آن لب و دندان چون دُر میکنم
دامن از اشک چو مروارید تر پُر میکنم
سالها سودای ابروی تو در سر داشتم
بار دیگر آن خیال کج تصور میکنم
از وجودم تا عدم مویی نماند در میان
[...]
بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر میکنم
همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر میکنم
در چمن میافتم از شوق رخش در پای گل
دامن گل را ز خوناب جگر تر میکنم
چون نمیبینم قدش را در چمن بر یاد او
[...]
چون دف تر ناله از بیداد کمتر میکنم
میکشم جور و تغافل در برابر میکنم
سرنوشتم گر شهادت نیست در کویت چرا
بوی خون میآید از خاکی که بر سر میکنم
بس که هردم میرسد فوج بلایی بر سرم
[...]
در ریاضِ آفرینش صد دل بیبرگ را
با تهیدستی رعایت چون صنوبر میکنم
بر دل من کلفتی از درد و داغ عشق نیست
بستر و بالین ز آتش چون سمندر میکنم
خوار میگردند دنیا دوستان در چشم من
[...]
شمعسان چشمی کز اشک آتشین تر میکنم
گردن مینا به دستم می به ساغر میکنم
شعلهها را سیر خاکستر عروجی دیگر است
جمله پروازم اگر سر در ته پر میکنم
گر بخوانم قصهٔ عیش تهی از خود شدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.