گنجور

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

تو را گفتم که همچون جان شیرین، همدمم باشی

نه با اغیار بنشینی و سر بار غمم باشی

سخن با چهره ی بگشاده گو، ابرو مکش در هم

چرا تا ماه شادی مانده، ماه ماتمم باشی؟

ز مجرم نقطه ای بر دار و ما را محرم دل کن

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

 

در این زمانه نخواهم شد آشنای کسی

چرا که رنگ ندارد برم حنای کسی

در آن دیار، که کس تب برای کس نکند

دگر چگونه توان مرد از برای کسی؟

کنون که نیست وفا در نهاد نوع بشر

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

دیشب، مَهِ من! انجمن آرای که بودی؟

خلقی به تو مجنون و، تو لیلای که بودی؟

هنگام تبسم به دهان تو، که پی بُرد؟

ز آن لعل لبت حل معمای که بودی؟

خونا به فشان از بُنِ مژگان که گشتی؟

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

اگر فکر دل زاری نکردی

به عمر خویشتن، کاری نکردی

تو را از روز آزادی چه حاصل؟

که رحمی بر گرفتاری نکردی

نچینی گل ز باغ زندگانی

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

تا ز نور معرفت در دل صفا را ننگری

جلوهٔ آیینهٔ گیتی نما را ننگری

ملک دل جای کدورت نیست، جای دلبر است

گر سرا تاریک شد، صاحب سرا را ننگری

روی جانان در دل روشن تجلی می کند

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

پس از سی سال رنج و آزمایش

که دادم امتیاز مغز از پوست

مرا بی شک یقین گردید حاصل

که صد دشمن، نمی ارزد به یک دوست

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

گفت همسایه ای مرا دیشب

کز تو خواهم نمود صرف نظر

سببش بهر چاره پرسیدم

گفت چون کیسه ات تهیست ز زر

گفتمش: ای زمرد می بکنار

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - دو منظره

 

دو جای شاد همی گرددم روان نژند

کنار کوه دماوند و دامن الوند

از این دو منظره، هرگز نگشته سیر دلم

چنانکه بلبل شیدا ز سیر گلبن چند

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

از بس به فلک فغان رسیده است مرا

بر لب ز غم تو، جان رسیده است مرا

گیری اگرم دست در امروز بگیر

چون کارد به استخوان رسیده است مرا

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

بنیاد بدی پایه ندارد جانا

این نکته که پیرایه ندارد جانا

با هیچ توان اقامه ی دعوی کرد

دعوی که دگر مایه ندارد جانا

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

ره را به خیال رفتن البته بد است

دنبال محال رفتن البته بد است

با دشمن خود ستیزه کردن نه نکوست

با خرس جوال رفتن البته بد است

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

تا میل من و تو بر جفا و ستم است

تا طینت ما فاقد جود و کرم است

تا بد زبرای یکدگر میخواهیم

گر سنگ ببارد سرما، باز کم است

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

گر باد مخالفی وزید از چپ و راست

کوه از سر جای خویش یک لحظه نخاست

من نیز تو را چو کوه سنگین خواهم

چون سنگ سبک همیشه اندر دم پاست

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

هر چند مرا شباب بگذشت ای دوست

صد شکر، که با شتاب بگذشت ای دوست

دانی که چگونه بی تو عمرم بگذشت؟

چون سیخ، که از کباب بگذشت ای دوست

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

گاهی ز وصال تو، دلم آرام است

گاهی ز غمت سینه پر از آلام است

دیشب ز لبت بوسه مرا قسمت بود

امروز نصیبم ز لبت دشنام است

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

در دارِ جهان تا بُوَدَت جان به جسد

پیدا و نهان گریز از مردمِ بد

می‌ترس از آن دم که شود عیب تو فاش

چون جوجه همیشه نیست در زیر سبد

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

آزاد دلا ز قید تن باید بود

آگاه ز حال خویشتن باید بود

شیرین شکر لب ار نئی در ره عشق

باری، به جهان چو کوهکن باید بود

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

طفلی که هنوز باید او شیر خورد

غازی نبود، که زخم شمشیر خورد

هر کار ز دست اهل آن میآید

هر مرغ نمی تواند انجیر خورد

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

بی علم کسی بود که نا اهل بود

دانستن علم و معرفت سهل بود

این نکته مبرهن است نزد همه کس

دانستن هر چیز به از جهل بود

صابر همدانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱

 

ای دل عبث مخور غم دنیا را

فکرت مکن نیامده فردا را

کنج قفس چو نیک بیندیشی

چون گلشن است مرغ شکیبا را

بشکاف خاک را و ببین آنگه

[...]

پروین اعتصامی
 
 
۱
۶۵۲۹
۶۵۳۰
۶۵۳۱
۶۵۳۲
۶۵۳۳
۶۵۶۶