هرکه از خون جگر چون لاله ساغر میکشد
منت احسان کی از چرخ ستمگر میکشد
زآستان بینیازی تا کف خاکی به جاست
کی سر ما خاکساران ناز افسر میکشد
میرود گرد یتیمی، کی بشستن از گهر؟
منت خشکی دلم از دیدهٔ تر میکشد
عزت دنیا همآغوش است با حسن سلوک
رشته هموار سر از جیب گوهر میکشد
با ضعیفان دشمنی، دارد خطرها در کمین
انتقام شمع را از شعله، صرصر میکشد
منت صیقل مرا بر دل گران آمد طبیب
زنگ را آیینه من سنگ در بر میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی عمیق از درد و رنج انسانی میپردازد. شاعر به نقض عدالت و بدبختیهای زندگی اشاره میکند و میگوید که هیچکس از ظلم و ستم چرخ روزگار در امان نیست. او به این نکته میپردازد که در دنیای پر از فقر و یتیمی، انتظار احسان و کمک از دیگران بیفایده است. عشق و احترام به دیگران، به عنوان ارزشهایی در زندگی، تنها با حسن سلوک ممکن است. در انتها، شاعر به ضرورت تلاش برای پاک کردن زنگارهای قلب و روح اشاره میکند و میگوید که اصلاح این زنگارها از کارهای سخت و گران خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از درد و رنج خود به مانند گل لاله شراب مینوشد، انتظار ندارد که از دنیای ظالم چیز خوبی به او برسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در برابر درگاه بینیازی هستم و حتی وقتی که زیر پایم خاک است، چرا باید سر ما خاکیها نیازی به محبت و توجه خاص داشته باشد؟
هوش مصنوعی: دلتنگی و یتیمی دل به حالتی اشاره دارد که غم و اندوه به شدت در درون انسان حس میشود. این احساس همچون گرد و غبار دور فرد را فرا گرفته و او همیشه در جستجوی آرامش و زیبایی است که از او دور مانده. در این میان، دلش عطش محبت و عطوفت میکشد و این اشکها که از چشمانش سرازیر میشوند، نشانهای از این کمبود احساسات درونیاش هستند. شیرینی زندگی برایش به شدت کمرنگ شده و تنها حسرت فقدان را بر دلش نهاده است.
هوش مصنوعی: بزرگی و کامیابی در زندگی به رفتار نیکو و خوشاخلاقی بستگی دارد و این حسن رفتار میتواند به آسانی فرد را به موفقیت و ثروت هدایت کند.
هوش مصنوعی: دشمنی با افراد ضعیف میتواند عواقب خطرناکی داشته باشد، زیرا مانند این است که طوفان (صرصر) میخواهد انتقام شمع را بگیرد و آن را خاموش کند.
هوش مصنوعی: بدان که تشکر و قدردانی از کسی که مرا از بار سنگین دل رها کرده، برایم سنگین و سخت است. مانند این است که پزشک زنگار را از آیینه برطرف میکند، اما من همچنان سنگی را در دلم حس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در سر مردان غم عشق تو معجر میکشد
زاهدان را در خرابات قلندر میکشد
هشت راه از کعبه وصل تو تا زر میرود
چار حد از خامه عشق تو تا سر میکشد
نیک بر سنجم تو را چون زر کنی احوال آنک
[...]
ترک من بر سطح مه خطی مدور میکشد
دور بادا چشم بد الحق که در خور میکشد
مینهد بر سبزه پرچین گرد گل گویی مگر
در خم قوس قزح خورشید خاور میکشد
خط سبزش را توان گفتن که خضر دیگرست
[...]
ماه روز افزون من چون مهر خنجر میکشد
میخورم سهمی که ابرو چون کمان در میکشد
صید لاغر گشتهام آن ترک تیر انداز را
وز سیه چشمی کمان بر صید لاغر میکشد
دو به دو چشمان او می میخورند از خون دل
[...]
حبذا مستی که در میخانه ساغر میکشد
نقد جان از نفی و از اثبات بر سر میکشد
نیست مثل او بخم و ساغر و جام و شراب
باده جان بخش چون از لعل دلبر میکشد
فیض اقدس باشد این گر ذات فایض میشود
[...]
عشق یکسان ناز درویش و توانگر میکشد
این ترازو سنگ و گوهر را برابر میکشد
آفتاب روز محشر بیشتر میسوزدش
هرکه اینجا درد و داغ عشق کمتر میکشد
تا به کام دل کند جولان سپند شوخ ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.