گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
طبیب اصفهانی

بَرگیر مِهْر از آن‌که به کامِ دلِ تو نیست

بَرکَن دل از کسی که دلش، مایلِ تو نیست

تا چند گویی‌ام که به خوبان مَبَنْد دل؟

ناصح، تو را چه کار؟ دلِ من، دلِ تو نیست!

دادی نویدِ وصلم و خرسند نیستم

با یکدگر یکی چو زبان و دلِ تو نیست

ره در دلش که سخت‌تر از سنگِ خاره است

ای دیده، غیر گریه‌ی بی‌حاصلِ تو نیست

گفتی که نیست جای، کسی را به محفلم

غیر از «طبیب»، جایِ که در محفلِ تو نیست؟

 
 
 
بابافغانی

آتشکده دلی که درو منزل تو نیست

بتخانه کعبه یی که درو محمل تو نیست

مردن در آرزوی تو خوشتر ز عمر خضر

خود زنده نیست آنکه دلش مایل تو نیست

چون در میان گرمروان سر در آورد؟

[...]

نظیری نیشابوری

در خون دیده گشته تنم بسمل تو نیست

زین مرحمت ملاف که کار دل تو نیست

از آبگینه حوصله ما تنک تر است

صبر از دلی طلب که درو منزل تو نیست

گویا دوانده ریشه نهال محبتم

[...]

صائب تبریزی

تخمی است دوستی که در آب و گل تو نیست

شمعی است روی گرم که در محفل تو نیست

چون سرو در سراسر این باغ دلفریب

آزاده ای کجاست که پا در گل تو نیست؟

در کان عقل و مخزن عشق و بساط حسن

[...]

مشتاق اصفهانی

جز جور کار طبع به کین مایل تو نیست

تخمیست دوستی که در آب و گل تو نیست

آن صید افکنی تو که روح‌القدس سزد

در خاک و خون تپد که چرا بسمل تو نیست

گفتی چه جویی از در دل‌ها عبث مرا

[...]

سحاب اصفهانی

با آنکه هیچ میل کسی در دل تو نیست

کس نیست در جهان که دلش مایل تو نیست

گر داشت بود شامل حال رقیب هم

عیب تو نیست رحمی اگر در دل تو نیست

ای بحر عشق تا چه خطرناک لجه ای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه