یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته
شکرانه فراغت از همرهان خسته
چشم بد فلک بین کامشب ببرم عشرت
یکسو سبوفتاده یکسو قدح شکسته
از نوبهار وصلم یاد آید و خروشم
بینم چو عندلیبی در گلشنی نشسته
روزی دوای اسیران صبری کنید و بینید
کز هم گسسته دام و درهم قفس شکسته
هجر و بلای هجران گر این بود، در وصل
بر روی عشقبازان یارب مباد بسته
در چشم نیمخوابش پیدا بود که سر خوش
در بزم مدعی دوش تا صبحدم نشسته
گفتی طبیب خسته بسته بدیگران دل
اما چنانکه بر تو بر دیگران نبسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد کسی میافتد که در حال استراحت و لذت بردن از آزادی خود است و از خستگی همرهان خود رها شده است. او از بدی سرنوشت شکایت میکند و میخواهد شب را با خوشی بگذراند. یادآوری بهار عشق و احساس شاداب بودن مانند یک پرنده خوشصدا در میان گلها نیز در این اشعار به چشم میخورد. شاعر بیان میکند که اگر هجران اینگونه باشد، بهتر است به سراغ عشق نروند. او همچنین از حال کسی که در مجلس خوشی نشسته و در خواب خیالات شیرینی میبیند، سخن میگوید و تأکید میکند که پزشک نمیتواند درمانی برای همه باشد، شاید دل شکسته او نیز مانند دیگران باشد.
هوش مصنوعی: به یاد بیاور کسی را که بیتنشانی و رهایی، در کجاوهای نشسته و از راحتی و آرامش خود لذت میبرد، دور از همراهان و دوستان خستگیزده.
هوش مصنوعی: امشب از چشم بد آسمان دوری میکنم و خوشیهای زندگی را کنار میگذارم؛ چون یک طرف لیوان نشسته و طرف دیگر آن شکسته است.
هوش مصنوعی: یاد بهار عشق من جلوهگر میشود و شور و شوقی را احساس میکنم مانند بلبل که در باغی در میان گلها نشسته است.
هوش مصنوعی: روزی برای کسانی که در بندند، صبر پیشه کنید و ببینید که چگونه از یکدیگر جدا شدهاند و تلهها و قفسهایشان شکسته شده است.
هوش مصنوعی: اگر جدایی و رنج ناشی از آن اینگونه باشد، پس فراموش کن که در وصل و نزدیکی به عاشقان، چنین چیزی برای ما پیش بیاید.
هوش مصنوعی: در چشمان نیمهبیدارش مشخص بود که او خوشحال و آرام از شب تا صبح در مهمانی معشوقهاش نشسته است.
هوش مصنوعی: گفتی که تو یک درمانگر هستی و از مشکلات دیگران خستهای، اما خودت به آنچه که بر دیگران میگذرد توجه نمیکنی و دردهایشان را درک نمیکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته
صد مطرقه کشیده در یک قدح بکرده
صد زین قدح کشیده چون عاقلان نشسته
یک ریسمان فکندی بردیم بر بلندی
[...]
ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته
و افکنده شاخ ریحان بر لاله دسته دسته
ریحان مشک بیزت آب بنفشه برده
یاقوت قند ریزت نرخ شکر شکسته
زلف شکسته بسته در حلق جان جمعی
[...]
نقش خیال رویش برآب دیده بسته
آن نور چشم مردم در آب خوش نشسته
روز الست با او عهد درست بستیم
جاوید من بر آنم گر چه دلم شکسته
دیشب خیال رویش در خواب دید دیده
[...]
تا دست را حنا بست دل برد ازین شکسته
دل بردنی به این رنگ کاریست دست بسته
چون دست آن گلندام صورت چگونه بندد
گر باغبان ببندد از گل هزار دسته
تا پیش هر خس آن گل افکنده پرده از رخ
[...]
دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.