گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
طبیب اصفهانی

از سر زلف نگاری دو سه تاری دارم

یادگاری ز سر زلف نگاری دارم

چه دهم دل بکسی تا غم یاری دارم

کاین دل خون شده را از پی کاری دارم

برد اندیشه یاری ز بس از کار مرا

خبرم نیست که اندیشه یاری دارم

به نگاهی که به سویم کند از گوشه چشم

قانعم گر هوس بوس و کناری دارم

سادگی بین که درین بحر که پایانش نیست

گشته ام غرقه و امید کناری دارم

گر نیارم بنظر تاج شهان معذورم

دیده بر گرد ره شاهسواری دارم

بیقرارم مکن از وعده وصلت زنهار

که همان با غم هجر تو قراری دارم

مزن از ناله بمن آتش ازین بیش طبیب

که دل سوخته و جان فگاری دارم