نگشاید دلم از وصل به هجران نزدیک
چه فروغی دهدم شمع به پایان نزدیک
مکن از گریه مرا منع که واپس نرود
اشگ گرمی که رسیدست به مژگان نزدیک
گریه امشب همه شب گرد دلم میگردد
شده گویا اثری باز با فغان نزدیک
دلخراشست دگر ناله مرغان پیداست
که رسیدست خزانی به گلستان نزدیک
من و از دور نگاهی به تو، آن بختم کو
که نشینی به من بیسر و سامان نزدیک
شمع آخر شد و پروانه ز پرواز نشست
نشد این تیره شب هجر به پایان نزدیک
باخبر باش درین بادیه از عشق طبیب
کآتش از دور نماید به بیابان نزدیک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مژده ای صبر که شد هجرت هجران نزدیک
یوسف مصر وفا گشت به کنعان نزدیک
غم غمین از خبر فرقت دوری شد و گشت
دوری فرقت و محرومی حرمان نزدیک
گشت سررشته بعد من از آن در کوتاه
[...]
شده وقت سفر از منزل جانان نزدیک
چه گشاید دگر از وصل به هجران نزدیک
دو سه روزی مده ای خاک به بادم که شده است
نی سواری دو سه را نوبت جولان نزدیک
بر ره انداخته چشمی که ندارد یعقوب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.