به می خواران فتادم از قضا دوش
نبود اندر میان تار و ترنگی
بناگه تا ترنگان از درآمد
یکی کنگی فرو ژولیده دنگی
ربابی در برش چون کشتی نوح
برویش برکشیده خام چنگی
بریشمها بر او همچون کبستها
بدستش زخمه ای مانند کنگی
نشست و زود ما را ساخت چنگی
ولیک از سیم ناشد باز چنگی
ترنگ او بگوش ما چنان بود
چو بر دندان مفازخم سنگی
ترنگ او به جان آوردمان کار
بجان آورد ترنگ تا ترنگی
شکسته بر سر و دست و زبانش
به خایسکی و سنگی و کدنگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به پاسخ دایه گفت ای شیر جنگی
شکیبا باش در مهر و درنگی
بسا شیر شکار و گرگ جنگی
که شد در زیر این روبه پلنگی
اگر حاضر بود آن روز سنگی
شود در حال خونی بی درنگی
ز دهر آموخته گوئی دو رنگی
که گه رومی نماید گاه زنگی
خدایا تا خم طاق دو رنگی
گهی رومی نماید گاه زنگی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.