چو هاروت مرغی نگونسار چیست
دماوند گردن بزیر اندرش
وی اندر میان تشنه و گرسنه
همه آب و نان از فرو دو برش
ز فربهی بکمالی که گر فریش کنی
درود و نایره و روغن و دبیع و فریش
بدین قوافی زین بیشتر نخایم ژاژ
که ژاژ خائی زشت است از من تجریش