گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سوزنی سمرقندی

یاقوتی کبیر فروش کباده خر

در جمله، با چهار پسر هست پنج خر

دو خر شهاب و منتخب است و عمر سیم

محمود گشت خر کره و پیر خر پدر

مرپنج لنگ لاشه در اتمه پوش را

خر بنده ام زمان بزمان خر سوارتر

در . . . ن خر شدن بستیزه مثل زنند

ایشان خر ستیزه کش و من ستیزه بر

دربار هجوشان کشم از گوش تا بدم

خواهم بچوب رانم و خواهم بهیر و هر

خر کره و خری را کردم ز بار هجو

آزاد بار، یعنی محمودک و عمر

بجای آندو بدین سر نهم بجبر

خر بنده را تصوف باشد بدینقدر

خر مردمند هرسه، نه مردم نه خر تمام

از هردو نام همچو شتر مرغ بهره ور

ای تیز صد هزار خر خر سپوز باد

در ریش آن پدر که تو هستی ورا پسر

وی صد هزار . . . ر به . . . ن برادری

کورا توئی برادر و این بود ماحضر

 
 
 
عنصری

سروست و بت نگار من آن ماه جانور

ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر

فرخی سیستانی

باری ندانمت که چه خو داری ای پسر

تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر

همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق

همچون مه گرفته درون آییم ز در

رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ

سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر

کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک

وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر

منوچهری

آن سوسن سپید شکفته به باغ در

یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر

پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر

کز نیل ابره استش و از عاج آستر

قطران تبریزی

تا بیشتر زند بدلم عشق نیشتر

باشد مرا بمهر بتان میل بیشتر

اندیشه یکی پسر اندر دلم فتاد

هرگز نیامده ببر من چنو پسر

تا عشق آن پسر بسرم بر نهاد رخ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه