عطا گرفتی و شکر و ثنا نگستردی
کسی چنین کند ای قلتبان که تو کردی
بجای شکر شکایت نمودی از همه خلق
نماند کسی که نیازردی و خود آزردی
ولی نعم بشناسد سگ از تو بهتر سگ
بدین سبب که نئی سگ بحسرت و دردی
بشرط اینکه اگر سگ شوی مرا نگری
لعاب در نچکانی بکاسه خوردی
وگر سرائی پیدا کنی مرا چو سگان
بپاسبانی گرد سرای من گردی
دعای من بتو بر تو که مستجاب شود
دعا کنم بتو بر تو بود که سگ گردی
چو سگ شوی بشناسی حق ولی نعمت
بمردمی در ازین حق شناختن فردی
ترا بنامه بخود خواند افتخار الدین
چرا بخدمت او دین و دل نپروردی
تو آنکسی که به سی سال خدمت خاقان
ز زر و سیم بریدی سپیدی و زردی
بجز خریطه شطرنج و گنج شعر و برنج
ز بزم خاقان چیزی برون نیاوردی
ترا طبیبک ترسا مربی آمد و بس
طریق دین محمد سزد که بنوردی
بنزد من نه جوانمرد باشد آنکه ترا
بحق بداند و با تو کند جوانمردی
اگر نداری باور کنون حدیث مرا
به . . . نت اندر . . . ر خران نآوردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به انتقاد از فردی میپردازد که به جای شکرگزاری، تنها شکایت و نارضایتی ابراز کرده است. او به این فرد میگوید که حتی سگان هم بهتر از او شکر نعمتها را میشناسند. شاعر از او میخواهد که اگر روزی به مقام سگی برسد، به درستی و وفاداری نسبت به نعمتها پی ببرد. او به این فرد یادآوری میکند که در خدمت خاقان، به جز سرگرمی و نفع شخصی چیزی عایدش نشده و از او انتقاد میکند که چرا به جای خدمت واقعی، فقط به ظاهر مشغول بوده و دین و دل خود را به درستی پرورش نداده است. در پایان، شاعر به او میگوید که اگر به سخنانش باور ندارد، به زندگی خران اشاره میکند که نیازی به نیایش ندارند.
هوش مصنوعی: تو بخشش را دریافت کردی و هیچ شکر و ستایشی از خود نشان ندادید. کسی که چنین کند، ای کمفهم، همانند تو رفتار کرده است.
هوش مصنوعی: به جای اینکه شکرگزاری کنی، از همه شکایت کردی. هیچکسی نبود که به او آسیب برسانی و خودت را نیز آزرده کردی.
هوش مصنوعی: سگ خوب از تو بهتر میفهمد، چون تو در حسرت و درد هستی، اما او فقط یک سگ است.
هوش مصنوعی: اگر به شرط آنکه آنگونه که یک سگ رفتار کنی، به من نگاه کنی، دیگر نمیتوانی از کاسهای که خوردهای، لعابی بچکانی.
هوش مصنوعی: اگر جایی پیدا کنی که مثل سگان، از من و محل زندگیام محافظت کنی، اطراف آن جا خواهی گشت.
هوش مصنوعی: من از خدا میخواهم که دعاهایم در مورد تو به اجابت برسد، اما چون تو آن چنان دچار افراط و بیخود شدی، انگار که در مقام یک سگ هستی.
هوش مصنوعی: اگر مانند یک سگ وفادار شوی، حقیقت نعمتدهنده را درک خواهی کرد، اما در این درک، فردی را نیز خواهی شناخت که باید به او احترام گذاشت.
هوش مصنوعی: چرا به خدمت او که بزرگ و با افتخار است، عشق و وفاداری نداشتی؟
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که با سی سال خدمت به پادشاه، از طلا و نقره دست کشیدی و به صفای درون و بیرون خود اهمیت دادی.
هوش مصنوعی: جز رنگ و لعاب بازی شطرنج و ثروت شعر و آرزوهای ناب، از محفل پادشاه چیزی به دست نیاوردهای.
هوش مصنوعی: تو را طبیب و مرشد مذهبی آمد، و فقط راه دین محمد (ص) سزاوار است که تو در آن گام برداری.
هوش مصنوعی: برای من، کسی که تو را به حق بشناسد و در کنارت مردانه رفتار کند، جوانمرد نیست.
هوش مصنوعی: اگر به داستان من ایمان نداری، به یاد داشته باش که در دنیای عجیبی که در آن هستیم، همیشه نمیتوان همه چیز را به راحتی درک کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حنائیا خبه شد خلق شاعریت مگر
که یک قصیده بگفتی و دم فرو خوردی
بهژده نوزده ممدوح بر همان خواندی
خجل خجل بدر بیستم همی گردی
قصیده تو بتو گفت من که مامه شدم
[...]
چه کردهام که مرا پایمال غم کردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
[...]
رسید ترکم با چهرههای گل وردی
بگفتمش چه شد آن عهد گفت اول وردی
بگفتمش که یکی نامهای به دست صبا
بدادمی عجب آورد گفت گستردی
بگفتمش که چرا بیگه آمدی ای دوست
[...]
مکن ز گردش گیتی شکایت ای درویش
که تیره بختی اگر هم بر این نسق مردی
توانگرا چو دل و دست کامرانت هست
بخور ببخش که دنیا و آخرت بردی
ز حد بمی بری ای دوست نا جوان مردی
غمِ تو چند خورم بس که خونِ من خوردی
اگر قیاس کنی هیچ ظالم این نکند
به دشمنی که تو با من به دوستی کردی
به چه گویمت گله ها از تو و شکایت ها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.