خدایگان جهانرا خدای داد عطا
شهنشهی ز شهنشاه زاده والا
خدایگان بعطائی که از خدای گرفت
چه گنجها که بخلق خدای داد عطا
قلج قراخان پیوند ارسلان خاقان
که جست و یافت کنوز و دفاین صحرا
خدایگان جهان شاه شرق رکن الدین
کزوست شهر سمرقند جنت دنیا
ز نور طلعت او فر ارسلان خانی
همی شود چو خیال اندر آینه پیدا
بداد ملک سمرقند چون بهشت نشست
بپادشاهی دنیا بپشت هر دو نیا
یکی نیا ملک بی نظیر افریدون
دوم نیا ملک افراسیاب بی همتا
ز گاوسار فریدون بمارسار چه کرد
بتازیانه همان کرد شاه در هیجا
بتخت ملک چو افراسیاب شاه نشست
بامر و نهی جهان کامران و کامروا
چنانکه گوئی افراسیاب کرد نمود
بتیغ مردی گاه نبرد بر اعدا
بدان عالم نیکان شدند از هیبت
زشاه عالم بد را چو بد رسید جزا
کمر بخدمت شاه جهان همی بندند
ملوک روی زمین چون بر آسمان جوزا
سپهر در کمر بندگان شه نگریست
که شد چو تاج مرصع بلؤلؤ لالا
ملک زدریا در خشکی اوفتاد و بگفت
ستارگان من از در به و من از دریا
بمن اشارت کن تا بسازم اندر وقت
نثار جشن ملکزاده را چنانکه سزا
خدایگانا فرمای تا نثار کنند
فلک کواکب دری و بنده دژ ثنا
نثار سوزنی پیر اگر قبول افتد
از آن قبول شود پیر سوزنی برنا
سزاست ایکه ترا عقل پیر و برنا بخت
که پیر و برنا بر تو ثنا کنند و دعا
بقای تو بدعا خواهم ای ملک ز ملک
که هست عالم را در بقای تو ابقا
برس بکام دل ای شاه زود و دیر بزی
ز گردش فلک زود گرد دیر بقا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهی عظمت و مقام شاهان و خدایگان جهان و همچنین نعمتهایی که از سوی خداوند به آنان عطا شده، صحبت میکند. شاعر به ویژگیهای الهی و سلطنتی این پادشاهان اشاره میکند و به خصوص به دو شخصیت افریدون و افراسیاب پرداخته و ویژگیهای آنها و قدرتشان در نگهداشتن سلطنت را میستاید. در ادامه، شاعر به سمرقند به عنوان جنت دنیا و نورانی بودن آن از وجود رکنالدین اشاره میکند. همچنین تصاویری از پیوند میان پادشاهان با آسمان و ویژگیهای قدسی و ماندگار آنان ارائه میدهد و از دعا و ثنای دیگران برای این شاهان سخن میگوید. در نهایت، خواستار بقای پادشاهی و سعادت او در طول زمان میشود.
هوش مصنوعی: خداوندی که بر همه جهان حکم میرانَد، به پادشاهی که از نسل پادشاهان بزرگ است، نعمت و فضل عطا کرده است.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ به کسی که از او نعمت و بخشش دریافت کرده، چه ثروتهای زیادی را به دیگران اهدا کرده است.
هوش مصنوعی: قلج قراخان به دنبال ارسلان خاقان بود و در این جستجو، گنجها و خزانههای پنهان در دل بیابانها را یافت.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ جهان، شاه شرق، رکنالدین است که شهر سمرقند را به عنوان بهشتی در این دنیا میشناسند.
هوش مصنوعی: از نور چهره او، شکوه ارسلان خا ن نمایان میشود، مانند تصویری که در آینه نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: سمرقند به مانند بهشت در دوران حکومت خود بر جهان جلوهگری کرد و به عنوان پادشاهی در هر دو دنیا شناخته شد.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند افریدون در جهان وجود ندارد و هیچ کس همپای افراسیاب نیست.
هوش مصنوعی: فریدون با چشیدن تجربیاتش از زندگی، همانند شاه در وضعیتهای دشوار، با تدبیر و قدرت عمل کرد. مانند بخت و اقبال که از شکوه و عظمت گاوسار به بمارسار منتقل شد، او نیز در بالاترین شرایط به محکمترین شکل ممکن برخورد میکند.
هوش مصنوعی: در تخت سلطنت، مانند افراسیاب، شاه نشسته است و با فرمان و دستورات خود، دنیا را خوشبخت و سعادتمند میسازد.
هوش مصنوعی: گویا افراسیاب با دلاوری و مهارتی بینظیر به میدان آمده است تا در نبرد با دشمنانش، با شمشیر کارا و勇ی خود، حماسهای خلق کند.
هوش مصنوعی: باید بدانیم افرادی که نیکوکارند به خاطر عظمت و قدرت پادشاهی، محکم و استوار شدند. از سوی دیگر، کسانی که بدی میکنند، وقتی جزا و مجازاتشان فرامیرسد، به عذاب و پاداش خود میرسند.
هوش مصنوعی: شاهان دنیا همچون ستارههای آسمان، به خدمت شاه جهان آمادهاند و خود را به خدمت او در میآورند.
هوش مصنوعی: آسمان به نگاه بندگان پادشاه نگریست و چون گوهری زیبا و زینتی شد.
هوش مصنوعی: یک پادشاه از دریا به خشکی افتاد و گفت: ستارگان من به دریا هستند و من به خشکی آمدهام.
هوش مصنوعی: به من اشاره کن تا بتوانم در زمان جشن فرزند پادشاه، مراسمی را به شایستگی و زیبایی برگزار کنم.
هوش مصنوعی: ای خداوند، دستور بده که ستارهها برای تو نثار شوند و من در این راستا وظیفهام را در ستایش تو انجام دهم.
هوش مصنوعی: اگر کم و کوچک را بپذیری، میتوانی از آن چیز بزرگتری هم به دست آوری.
هوش مصنوعی: شایسته است که تو به خاطر عقل پخته و بخت جوانت مورد ستایش و دعا قرار بگیری.
هوش مصنوعی: من برای حفظ تو دعا میکنم، ای فرشتهای از ملکوت، زیرا وجود تمام جهان در بقای توست.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، به سرعت به آرزوی دل برس و از زمان نگذار، زیرا زندگی از چرخش روزگار میگذرد و طول عمر همیشه نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.