آن زلف سیه که دلربا شد
در عشق بلای جان ما شد
در سایه سرو ایستاده
بینند که سرو چون دو تا شد
از شادی دهر گشته آزاد
تا دل به غم تو مبتلا شد
عاشق چه رود به کعبه امروز
در کوی تو مرو را صفا شد
بیگانه شود ز خویش ای دوست
با درد تو هر که آشنا شد
از شوق دو ابرویت به محراب
عمرم همه صرف در دعا شد
صوفی به امید آن که روزی
در کوی تو ره برد گدا شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون روی تو ماه سمانباشد
چون زلطف تو مشک ختانباشد
فاجابه رحمه الله
چون دلبر من بیوفا نباشد
کش هیچ غم کار ما نباشد
[...]
آن عهد و وفای ما کجا شد
از هر دو دلت چرا جدا شد
دی عادت تو همه وفا بود
امروز چرا همه جفا شد
بر لشکر حسن، پادشاهی
[...]
چون آینه هر کجا که باشد
جنسی به دروغ بر تراشد
ای کز تو همه جفا وفا شد
آن عهد و وفای تو کجا شد
با روی تو سور شد عزاها
بی روی تو سورها عزا شد
شد بیقدمت سرا خرابه
[...]
چون حاجت دوستی روا شد
هر چیز که جز غرض، وفا شد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.