گنجور

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۲ - مولودیه خاتم الانبیاء(ص)

 

چه شد که بگرفت فرح جهان را

کرب برون رفت ز دل مهنان را

طرب صلا داد جهانیان را

رسان به پیران بگو جوان را

کنند بدرود غم نهان را

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)

 

چون وصی و جانشین احمد ختمی مآب

کرد از شمشیر بن ملجم محاسن را خضاب

ساخت قلب ماسوی را در عزای خود کباب

رهسپار ملک جنت گشت زین دیر خراب

شعله بر جان حسین افروخت چون قلب حسن

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۵ - واقعه یازدهم عاشوراء

 

چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب

ندارد عزم رفتن سوی خرگه آفتاب امشب

زمین ز آسمان افتاده‌ اندر اضطراب امشب

رسد از کربلا بر گوش صوت بوتراب امشب

همانا می‌رود در کوفه زینب بی‌نقاب امشب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۶ - واقعه زمین کربلا

 

زمین کربلا ماوای شاه بی‌سراست اینجا

و یا جنات عدن کردگار اکبر است اینجا

چرا آب و هوایش اینقدر غم‌پرور است اینجا

همانا مرقد ریحانه پیغمبر است اینجا

که از عرش خدای لامکان بالاتر است اینجا

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۷ - همچنین مصیبت

 

هر که در بزم عزای شاه بی‌سر می‌نشیند

سر به زانو بهر نور چشم حیدر می‌نشیند

هر کجا نام حسین باشد مکدر می‌نشیند

روز محشر مهره بختش به شش در می‌نشیند

با بتول و احمد مرسل برابر می‌نشیند

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۸ - بیان واقعه دیر راهب

 

چون حریم خسرو بطحا ز بیداد زمانه

سوی شام از کربلا بهر اسیری شد روانه

جملگی چون طایر پر بسته بی‌آشیانه

در یکی منزل مکان کردند هنگام شبانه

بر در دیر نصاری به افغان و اضطرابی

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۹ - شهادت نصرانی در روز عاشورا

 

چون به کربلا گردید نور چشم پیغمبر

بر سر زمین از زین سرنگون به چشم تر

بهر قتل او گشتند خلق کوفه زور آور

با عصا و سنگ و چوب تیغ و نیزه و خنجر

می‌زد این بکش بر تن می‌زد آن بکش بر سر

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۰ - در مصیبت غریب الغربا(ع)

 

قبله هفتم رضا چون ار مدینه در بدر شد

عازم ملک خراسان خسرو جن و بشرشد

حضرت روح‌الامین در عرش اعلی نوحه‌گر شد

احمد مرسل به جهت دل غمین و دیده‌تر شد

آسمان گفتا تقی از جور مامون بی‌پدر شد

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۱ - مدح و مصیبت رقیه خاتون(ع)

 

بود در شهر شام از حسین دختری

آسیه فطرتی فاطمه منظری

تالی مریمی ثانی هاجری

عفت کردگار عصمت اکبری

لب چو لعل بدخش رخ عقیق یمن

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۲ - خطبه حضرت سید سجاد(ع) در شام خراب

 

کرد در شام چو جا عترت سلطان انام

بسکه دیدند جفا و ستم از مردم شام

روزشان شد به نظر تیره تر از شام ظلام

تا یکی روز یزید دغل نافرجام

سوی مسجد شد و اندر بر سجاد غریب

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۴ - در مدح صدیقه طاهره سلام الله علیها

 

باز شد جبریل عرفان مرکز دل را نزیل

ز آسمان عزم راسخ بهر اثبات و دلیل

در وجوب مدحت محبوبه رب جلیل

بدر افلاک جلالت صدر احفاد خلیل

شمه ایوان عصمت بضعه خیرالانام

[...]

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode