گنجور

 
۱
۲
۳
۶
 

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶

 

دل سیر نگرددت ز بیدادگری

چشم آب نگرددت، چو در من نگری

این طرفه که: دوست‌تر ز جانت دارم

با آن که ز صد هزار دشمن بتری

۲ بیت
رودکی
 

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

شمشاد قد و نوش لب و عاج بری

سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری

هم سرو روان و هم بت کاشغری

مر حورا را تو سخت نیکو پسری

۲ بیت
عنصری
 

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۷۷

 

از حور بتی چون تو نزاید پسری

چون سنگ دلی داری و گون سیم بری ؟

آمد دو لب ترا ز شکر نفری

کز هر سخنی همی فشاند شکری

۲ بیت
عنصری
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۴۸

 

ای خالق ذوالجلال هر جانوری

وی رهرو رهنمای هر بی خبری

بستم کمر امید بر درگه تو

بگشای دری که من ندارم هنری

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۴۹

 

دستی نه که از نخل تو چینم ثمری

پایی نه که در کوی تو یابم گذری

چشمی نه که بر خویش بگریم قَدَری

رویی نه که بر خاک بمالم سحری

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰

 

هنگام سپیده‌دم خروس سحری

دانی که چرا همی کند نوحه‌گری؟

یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح

کز عمر، شبی گذشت و تو بی‌خبری

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۱ - ابیات پراکنده از رباعیات

 

هر جا که روی دو گاو کارند و خری

خواهی تو به مرو باش خواهی به هری

۱ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۱۱۱

 

گرزین دل سوخته برآید شرری

در دایره ثری نماند اثری

گر پیش توام هست نگاراخطری

بردار حجاب هجر قدر نظری

۲ بیت
خواجه عبدالله انصاری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

روزی که چو باد پیش من برگذری

دردسر و رنج دل و خون جگری

وآن شب که چو مه به روی من در نگری

نور جگر و قوت دل و تاج سری

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۶۹

 

* بر کوزه‌گری پریر کردم گذری،

از خاک همی‌نمود هر دَم هنری؛

من دیدم اگر ندید هر بی‌بصری،

خاک پدرم در کف هر کوزه‌گری.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۴

 

هنگام سپیده‌دم خروس سحری

دانی که چرا همی کند نوحه‌گری؟

یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح

کز عمر، شبی گذشت و تو بی‌خبری

۲ بیت
خیام
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

از بهر جمال چهرهٔ همچو پری

دستت به سوی آینه تا چند بری

از بس‌ که همی به آینه درنگری

بر چهرهٔ خویشتن ز من فتنه‌تری

۲ بیت
امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۸

 

زان چشم چو نرگس که به من در نگری

چون نرگس تیر ماه خوابم ببری

نرگس چشمی چو نرگس ای رشک پری

هر چند شکفته‌تر شوی شوخ‌تری

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۹

 

گیرم که غم هجر وصالم نخوری

نه نیز به چشم رحم در من نگری

این مایه توانی که بر دشمن و دوست

آبم نبری و پوستینم ندری

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۲

 

باشد همه را چو بر ستارهٔ سحری

دل بر تو نهادن ای بت از بی‌خبری

زیرا که چو صبح صادق ای رشک پری

هم پرده دریده‌ای و هم پرده دری

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳

 

راهی که به اندیشهٔ دل می‌سپری

خواهی که به هر دو عالم اندر نگری

در سرت همیشه سیرت گردون دار

کانجا که همی ترسی ازو می‌گذری

۲ بیت
سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۳

 

هر شب بت من به وقت باد سحری

دل باز فرستدم به صاحب خبری

دل با همه بی‌رحمی و بیدادگری

آید بر من نشیند و زارگری

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴

 

کویی که درو مست و بهش درگذری

زنهار به خاک او به حرمت نگری

نیکو نبود که از سر بی‌خبری

تو زلف بتان و چشم شاهان سپری

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۵

 

ای شب چو ز نالهای من بی‌خبری

بر خیره کنون چند کنم نوحه‌گری

ای روز سپید وقت نامد که مرا

از صحبت این شب سیه باز خری

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۶

 

دل سیر نگرددت ز بیدادگری

چشم آب نگیردت چو در من نگری

این طرفه که دوست‌تر ز جانت دارم

با آنکه ز صدهزار دشمن بتری

۲ بیت
انوری
 
 
۱
۲
۳
۶
 
تعداد کل نتایج: ۱۱۰