مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۷
در عشق آتشینش آتش نخورده آتشبیچهره خوش او در خوش هزار ناخوش
دل از تو شرحه شرحه بنشین کباب میخورخون چون میست جوشان بنشین شراب میچش
گوشی کشد مرا می گوشی دگر کشد ویای دل در این کشاکش بنشین و باده میکش
هفت اخترند عامل در شش جهت ولیکنای عشق بردریدی این هفت را از آن شش
گاهی چو […]

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷
آمد ز خانه بیرون در بر قبای زرکشبر زر کشیده خفتان شاهانه بسته ترکش
سرو از قبا گران بار گل از هوا عرق ریزرنگ از حیا دگرگون زلف از صبا مشوش
در سر هوای جولان بر لب نشان بادهغالب نشاط خندان شیرین مذاق سرخوش
هنگام ترکتازش طاقست در نظرهاآن چین زدن بر ابرو وان هی زدن بر ابرش
آن […]

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶
پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خویش
جز پیش خود نیارم، هرگز فرو سر خویش
گر داغ سینهٔ خود خورشید را نمایم
گردون دون ننازد دیگر به اختر خویش
دهر آرمیدگان را از جای برنیارد
آب گهر بنازد بر موج لنگر خوبش
برده ست بو دماغم، از نشئه های داغم
هر کس کشیده ساغر از کاسهٔ سر خویش
از آمد آمدِ […]
