گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۸

 

افتاده سرشکم زپی نرگس جادو

چون طفل سراسیمه که رفت از کف آهو

یکجا نظرم وقف کمانخانه ابروست

یکسو دل شیدا بکمند خم گیسو

من ترک می و صحبت معشوق نگویم

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱

 

هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو

ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو

من از اثر عشق، سیه بخت و سیه روز

او از مدد حسن، سیه چشم و سیه مو

دیباچهٔ امید من آن صفحهٔ رخسار

[...]

فروغی بسطامی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۱ - فیضی تربتی

 

مجنون به ره عشق ز سر کرده قدم رفت

دارم منِ دیوانه قدم بر قدمِ او

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۴ - د‌ر مدح هلاکو خان بن شجاع السلطنه مرحوم فرماید

 

آن خال سیه از بر آن نرگس جادو

چون نافهٔ مشکست جدا گشته ز آهو

چون‌کلب معلِّم‌که دود از پی آهو

دل از پی دلدار دوانست بهر سو

ترکیست دل آزار که در هر سر بازار

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۵ - در مدح پادشاه خلد آشیان محمدشاه مغفور طاب الله ثراه فرماید

 

الحمدکه آمد ز سفر موکب خسرو

وز موکب او کوکب دین یافته پرتو

از هر لب پژمرده به یمن قدم شاه

در هر دل افسرده به فر رخ خسرو

برخاست به جای دم ناخوش نفس خوش

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۶ - در مدح نجفقلی میرزای وا‌لی پسر حسینعلی میرزای فرمانفرما فرماید

 

ای ترک من ای مهر سپهرت شده هندو

شیرانت مسخر به یکی حملهٔ آهو

آمیخته باگفتهٔ شیرین تو شکر

اندوخته در حقهٔ یاقوت تو لولو

هم بهرهٔ سرو آمده بیغاره از آن قد

[...]

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - درمنقب ذات کبریائی صفات علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثناء

 

خورشید گریزان بودت در خم گیسو

زین حلقه بدان حلقه وزین سوی بدان سو

گویی به پناه آمده در نزد تو خورشید

زین دست به دامان شدنش با خم گیسو

زلفین تو با لعل تو اینگونه که شد رام

[...]

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

این شکوه ز بخت است نه زان خصلت نیکو

نبود بجهان خلق و خصالی به از آنخو

از خوی تو شاکی نتوان بودن یک مو

زخم تو بدل به بود از مرهم و دارو

درد تو بجان می‌خرم آرد به من ار رو

[...]

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۲ - رنگ شقایق

 

ای شوخ دلا زار من ای دلبر مه رو!

تا کی تو دل آزاری و، تا چندی بدخو؟

روزم تو سیه کردی از آن طرهٔ شبرنگ

دل از کف من بردی از آن غمزهٔ جادو

پیش لب لعلت چکند رنگ شقایق

[...]

ترکی شیرازی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

آراست به تن باغ ز دیبا سلب نو

خورشید گل افکند به چار ارکان پرتو

از ماه سمن بر مه و خورشید رسد ضو

دهقان سمن زار من است اختر شبرو

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

چون روی تو رخشنده ندیدم من خورشید

چون موی تو آشفته ندیدم من هندو

صفای اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode