افتاده سرشکم زپی نرگس جادو
چون طفل سراسیمه که رفت از کف آهو
یکجا نظرم وقف کمانخانه ابروست
یکسو دل شیدا بکمند خم گیسو
من ترک می و صحبت معشوق نگویم
هر چند کند محتسب شهر هیاهو
خوش گفت مرا دوش حکیمی بنصیحت
زنهار مگو ترک می و طلعت نیکو
خوش رایحه شد زلف تو از پرتو رخسار
تا عود بر آتش نگذاری ندهد بو
مینای می و ما وسر زلف نکویان
ایشیخ تو و کوثر و حور و در مینو
ساقی چو حریف است چه اندیشه غلمان
میخانه چو مینوست بهل قصه بیکسو
ای موت و حیاتم بلب لعل تو پنهان
آباد و خرابم به اشارت دو ابرو
ای کودک سر خوش چو توئی ساقی مستان
شیخ از چه کند طوف حرم را به تکاپو
این سان که تو را جای بچشم من شیداست
کی سرو چنین معتدل آید بلب جو
گر بختی عقلم بکند سرکشی امروز
از عشق عقالش بنهم بر سر زانو
زنجیر کجا رافع سودا شود او را
آشفته که عمریست پریشان شده زآن مو
یک قبه زایوان تو این سبعه سیار
یک پرده زکریاس تو این پرده نه تو
ای مایه توحید علی شاه ولایت
من در تو گریزانم از گفته بدگو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذبه معشوق میپردازد و به احساسات عمیق عاشقانه شاعر اشاره دارد. شاعر از سرمستی ناشی از عشق و شراب سخن میگوید و بیان میکند که چگونه ابروها و گیسوی معشوقش او را مجذوب کرده است. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که هرچند دیگران درباره عشق و میگساری قضاوت میکنند، او به دنبال لذت از محبت و زیبایی است و به نصیحتهای حکیمان گوش نمیدهد. در نهایت، شاعر عشق را همچون زنجیری بر گردن احساسات خویش میبیند و از حجابهای اجتماعی و قضاوت دیگری فرار میکند.
هوش مصنوعی: اشکهای من به خاطر زیبایی نرگس مانند کودک نگران و مضطربی است که شکار آهو را از دست داده است.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر میگوید که تمام توجهش به زیبایی و جذابیت ابروهای معشوقش معطوف شده است. در عین حال، قلب عاشقش در دام زیباییهای گیسوی او گرفتار شده است. به نوعی، او تحت تأثیر قدرت و زیبایی این ویژگیها قرار گرفته و نمیتواند به چیز دیگری فکر کند.
هوش مصنوعی: من از نوشیدن شراب و گفتوگو با محبوبم نمیزند، هرچند که نگهبان شهر سر و صدای زیادی به راه انداخته باشد.
هوش مصنوعی: دیشب یکی از حکماء به من گفت که از نوشیدن شراب و تماشای زیباییها دوری نکن.
هوش مصنوعی: موهای خوشبو و معطر تو به خاطر نور چهرهات به مانند عود در آتش نمیسوزد و بوی دلپذیری را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به زیباییهای دنیای عشق و معرفت دارد. مینا به معنای جام شراب است و به لذت زندگی و نوشیدن اشاره میکند. زلفهای دلربای محبوبان نشان از جذابیت و allure آنها دارد. همچنین، کوثر و حور نمادهایی از نعمتهای بهشتی و زیباییهای فوقالعادهاند. در مجموع، این عبارت تجلیلی از زیباییها و لذتهای جهان عشق و روحانیت است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، وقتی که دوستان دور هم جمعاند، چرا به فکر جوانان زیبا باشی؟ میخانه همچون بهشت است، پس این داستان را کنار بگذار.
هوش مصنوعی: ای زندگی و مرگ من، تو در دنیای من مانند لعل گرانبهایی هستی که در خفا وجود دارد. خوشی و ناخوشی من تنها به اشارههای ابروهایت وابسته است.
هوش مصنوعی: ای کودک شاد و سرمست، حالا که تو اینجا هستی، چرا شیخ باید به زحمت بیفتد و در اطراف حرم بچرخد؟
هوش مصنوعی: اینطور که تو در نظر من زیبایی و درخشش داری، کجا میتوان سروی به این قامت و زیبایی پیدا کرد؟
هوش مصنوعی: اگر روزی بخت من باعث شود که عقل از مسیر خود خارج شود، میخواهم قید عشق را به دور سرم بزنم و آن را بر زانویم قرار دهم.
هوش مصنوعی: زنجیر نمیتواند غم و اندوه او را برطرف کند؛ زیرا او که مدت زیادی است به خاطر آن مو دچار آشفتگی و بیقراری شده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و عظمت چیزی اشاره شده که مانند قبهای نورانی و بزرگ در آسمان قرار دارد. این آسمان پرستاره به نوعی نمادی از کمال و زیبایی است. همچنین، اشاره به زکریا به عنوان نیکوترین پردهای که در واقع در درون این زیبایی نهفته است، مطرح میشود. به طور کلی، این بیت به مفهوم تعالی و شکوه میپردازد و نشان میدهد که در دل زیباییهای ظاهری، عمق و معناهای پنهانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای تو مظهر یگانگی و ولی من، من از سخنان زشت و بدگویان دوری میجویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نارنج چو دو کفهٔ سیمین ترازو
هردو ز زر سرخ طلی کرده برون سو
آکنده به کافور و گلاب خوش و لؤلؤ
وانگاه یکی زرگر زیرکدل جادو
چون ذره هوا میکند ای ماه ز هر سو
دلها بتو خورشید رخ غالیه گیسو
بی روی تو گل خار بود اهل خرد را
هر چند که در حسن کند جلوه بصد رو
دانی بچه رو ماه نو انگشت نمایست
[...]
در ظلمت اسکندرم از حسرت لعلت
ماننده ی خواجو
گر تیر کشی از طرف غمزهٔ جادو
صد آه کشد از جگر سوخته آهو
خونم چو شود ریخته مستی کند آن چشم
از ریخته ذوق است و طرب در سر هندو
صد حسن به آن رخ تو به یک دفعه فروشی
[...]
از غصهٔ بیماری آن نرگس جادو
دوتاه شد آن حاجب افسونگر هندو
شمعیست جبین تو که از نور الاهی
آویخته از گوشهٔ محراب دو ابرو
اوصاف رخ لیلی و آوازهٔ مجنون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.