یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۳۴
آن تن که نه در پای تو بر راه رضا چست
دست از سر و جان شست

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۳۸
طول املم بر به فدای تو چو دل بست
کوته نکنم دست

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵
گلزار مگوئید که قصری زبهشت است
ساقی نه پری کادمی حور سرشت است
نه باده بساغر بود و محمل مستان
کان چشمه کوثر بود آن باغ بهشت است
جویند ترا شیخ و برهمن چه تفاوت
[...]

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶
تا سوز دل از آن لب لعل نمکین است
زخمی که نمک سوده بر او حالتش اینست
زخم از مژه دارد دل و دار و زلب لعل
وز نافه مو بستر و بالین که چنین است
یک چین بجهانست و در او نافه آهو
[...]

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
هم وعده و هم منع ز بخشش چه حسابست
جان نیست، مکرر نتوان داد، شرابست
در مژده ز جوی عسل و کاخ زمرد
چیزی که به دلبستگی ارزد می نابست
لهراسپ کجا رفتی و پرویز کجایی
[...]

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی
بیگانه چه داند که تویی پرده برافکن
وانجا که منم نیز چه حاجت به نقاب است
در هر قدمم روی تو آمد به نظر لیک
در کام دگر باز بدیدم که حجاب است
صد گنج نهان بود مرا در دل و یاران
[...]

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه
سنگی و گیاهی که درو خاصیتی هست
از آدمیای به که درو منفعتی نیست

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۶ - نوری شوشتری عَلَیه الرَّحمة
وه کاین شب هجران تو بر ما چه دراز است
گویی که مگر صبح قیامت سحر اوست

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در ستایش شاهزادهٔ علیین و ساده فرمانفرما فریدون میرزا طاب ثراه فرماید
گاه طرب و روز می و فصل بهارست
جان خرم و دل فارغ و شاهد بهکنارست
باد سحر از آتش گل مجمره سوزست
خاک چمن از آب روان آینهدارست
تا مینگری کوکبه ی سوری و سرو است
[...]

قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۱۲ - در ستایش والی یزد علیخان خلف امیر حسینخان نظامالدوله
بالای تو سروست نه یک باغ نهالست
ابروی تو طاقست نه یک جفت هلالست
زلف تو شبست آن نه شبستان فراقست
روی تو گلست آن نه گلستان وصالست
یک زوج غزالست دو چشم تو نه حاشا
[...]

قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۱۲ - در ستایش والی یزد علیخان خلف امیر حسینخان نظامالدوله
روی تو بهارست نگارا نه بهشتست
همشیرهٔ حورست نه فرزند فرشته است
در طینت تو کرده خدا دل عوض گل
وانگه به دل آب به مهتاب سرشته است
زلف تو عبیرست نه عودست نه دودست
[...]

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
گر باده کشانرا طرب از باده ناب است
روی تو بصد بار مرا به ز شراب است
دل رفت مرا خرقه و سجاده و تسبیح
در دجله بریزید که بغداد خراب است
هین دفتر دانائی من پاک بشوئید
[...]

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در تهنیت مولود مسعود مرکز دایره اصطفا خاتم الانبیاء محمدمصطفی صلی الله علیه وآله
ای آنکه زلال هممت گرد زلل شست
از تو گل توحید ز دلهای امم رست
بشمارم اگر واجبت این گفته بود سست
ورگویم ممکن لقب سعد نهم بست

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵
امروز که حقرا پی مشروطه قیام است
بر شاه محمدعلی از عدل پیام است
کای شه به زمینت زند، این توسن دولت
کامروز بزیر تو روان گشته و رام است
این طبل زدن زیر گلیمت نکند سود
[...]

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱
چون بره بیچاره به چوپانش نپیوست
از بیم به صحرا در نه خفت و نه بنشست
خرسی به شکار آمد و بازوش فروبست
با ناخن و دندان ستخوانش همه بشکست
شد بره ما طعمه آن خرس زبردست
[...]

ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - غزل در مخالفت جمهوری ساخته شده از مسمط موشح در موافقت جمهوری
جمهوری سردار سپه مایهٔ ننگ است
این صحبت اصلاح وطننیست که جنگست
ازکار قشون حال خوش از ما چه توقع
کاین فرقه برین گلهشبان نیست پلنگست
بیعلمی و آوازهٔ جمهوری ایران
[...]

ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - سرچشمهٔ فین
سرچشمهٔ «فین» بین که در آن آب روانست
نه آب روانست که جان است و روان است
گویی بشمر موج زند گوهر سیال
یا آن که به هر جدول، سیماب روانست
آن آب قوی بین که بجوشد ز تک حوض
[...]

ملکالشعرا بهار » مسمطات » مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت)
ننگاست - کهننگین شود این نیت احرار
اینصحبتاصلاحوطننیست کهجنگست
از ما چه توقع -به قبال صف قاجار
کاین فرقه برین گله شبان نیست پلنگست
جمهوری ایران -سر دین را نتراشد
[...]
