گنجور

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضاً

 

ای کرده سیه چشم تو تاراج دل و جان

از فتنهٔ ترک تو جهانی شده ویران

کی با تن سهراب کند خنجر رستم

کاری که کند با دلم آن خنجر مژگان

آشفته مکن چون دل من کار جهانی

[...]

قاآنی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۷

 

با آنکه روان کرده ام ای کشته ی عطشان

یک دجله به دامان

صفایی جندقی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در مدح امیر مؤمنان علی (ع)

 

ای سرّ نهان، سرّ نهان از تو چه پنهان

عالم همه اندر، صفت ذات تو حیران

در شکّ و گمانند چه دانا و چه نادان

از چهره برافکن دمی این پرده ی امکان

وفایی شوشتری
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

گشتی متجلی چو در آئینه اعیان

اشیاء همه گردید در آن جلوه نمایان

اشیاء نبود غیر شئونات فراوان

کز حسن تو بنموده در آئینه امکان

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

ایا تو نگفتی بمن اندر سر پیمان

خواهم که تو برخیزی در عشق من از جان

آیا نفکندم سر و جان جمله به میدان

آیا نگذشتم برهت از سر و سامان

آیا ننهادم ز غمت سر به بیابان

[...]

صفی علیشاه
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - ای زلف بتم

 

زلف بتم، ای جادوی حیلت گر فتان

ای ابن عم غالیه، ای نوبوه بان

ای هر شکنت دامی، خم در خم و پرچین

و ای هرگرهت خامی، پرحلقه و پیچان

ظاهر همه دود استی و باطن همه شعله

[...]

افسر کرمانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۱ - دانهٔ اشک

 

ای سر به سنان رفته، تن افتاده به میدان!

گویا خبرت نیست زما جمع اسیران

تو رفته به خوابی و نداری خبر ای شاه!

کز هجر تو ما را نرود خواب به چشمان

کشتند لب تشنه تو را بر لب دریا

[...]

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۳ - مسمط غرا در شرح حدیث کساء

 

آمد ز در آنگاه نهنگ یم عرفان

شاه شهداء واسطه عالم امکان

مستفسر آن رایحه شد وز سر احسان

رخصت طلبید از نبی و خرم و خندان

صامت بروجردی
 

شاطر عباس صبوحی » مخمّسات

 

هرگز نبود حور، چو روی تو، به رضوان

سروی به نکوئی قدت نیست به بستان

روی تو گل سرخ و خطت سبزه و ریحان

هم قند و نبات و شکر و پسته و مرجان

شاطر عباس صبوحی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - دندان طمع

 

دندان طمع کن که شود درد تو درمان

بس درد که درمان شود از کندن دندان

دندان چو بفرساید و کاهد ز بنش گوشت

ریم آرد و زان زاید جرثومه فراوان

جرثومه گه‌خایش‌، در لقمه درآید

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۱ - تاریخ موزه

 

در عهد شهنشاه جوانبخت رضا شاه

کاز وی شده این کشور دیرینه گلستان

نخل فتن از پای درافتاد چو برخاست

این شاه جوانبخت به پیرایش بستان

چون امن شد ایران به‌ره علم کمر بست

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید مولود قاسم خلد و سقر حیدرحیه در علی علیه‌السلام

 

ای آینهٔ واجب و ای داور امکان

ای قائد جن و ملک ای معنی انسان

وصف تو کجا حد صغیر است که یزدان

اوصاف وجود تو بیان کرده به قرآن

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - غدیریه ورودیه در ورود مسعود حضرت صابر علیشاه

 

خوش آمد و آمد غم احباب بپایان

وین طرفه که آن عید دل افروز محبان

با عید غدیر از نجف آمد به صفاهان

سوغاتی از این به نتوان یافت بدوران

صغیر اصفهانی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم

 

از بس که شد آبستن و زائید فراوان

قاطر شده ارزان

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم

 

گفتند که بوده ست عدالتگه ساسان

آن روز که ایران:

میرزاده عشقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode