انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱
دل بیتو به صدهزار زاریست
جان در کف صدهزار خواریست
در عشق تو ز اشک دیده دل را
الحق ز هزار گونه یاریست
در راه تو خوارتر ز حاکم
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
در کوی تو عقل بی قراریست
بی روی تو روح سوگواریست
هر تار ز نرگس تو تیری است
هر موی طره تو ماریست
وصل است ز تو نخست پس هجر
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
هر نکته که بر نشان کاریست
در وی به ضرورت اختیاریست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹
در شهر شما یکی نگاریست
کز وی دل و عقل بیقراریست
هر نفسی را از او نصیبیست
هر باغی را از او بهاریست
در هر کویی از او فغانیست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۱ - پرده برداشتن دمهای سرد از روی لیلی، و دیدن مادر پژمردگی آن گل، و شمهای ازان پرده دریدگی در دماغ پدرش دمیدن، و روان کردن پیر، آب از دو دیده، و لیلی را، چون ریحان سفالین، در گوشهٔ محنت، پای در گل کردن
هر سرخ گلی که در بهاریست
در دامن او نهفته خاریست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲
ما را سر و کار با نگاریست
دل در خم زلف غمگساریست
از موکب لشکر فراقش
بر دیده ی عشق من غباریست
با بار فراق اوست کارم
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - رفتن مجنون به خانه بیوه زنی که در همسایگی لیلی می بود و منع کردن پدر لیلی آن بیوه زن را از آنکه مجنون را در خانه خود گذارد
لیلی به تو در مقام یاریست
لیکن پدرش به کین گذاریست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
آری هر کس برای کاریست
هر شیر سازی مرغزاریست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - رسانیدن قاصد نامه لیلی را به مجنون و خواندن وی آن نامه را
کین نامه نه نامه نوبهاریست
از باغ امل بنفشه زاریست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را
زان مرغ به خاطرش غباریست
کز غیر به دوست نامه آریست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۶ - در بی وفایی عالم و سرعت زوال حیات فانی
خورشید کش از فلک حصاریست
از بیم و زوال رعشه داریست
فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسنخان شاملو
هر غنچه درو دل فگاریست
آراسته محمل بهاریست
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱۱ - مناجان
سرچشمهٔ هستی از تو جاری ست
امر تو به کاینات ساریست