در شهر شما یکی نگاریست
کز وی دل و عقل بیقراریست
هر نفسی را از او نصیبیست
هر باغی را از او بهاریست
در هر کویی از او فغانیست
در هر راهی از او غباریست
در هر گوشی از او سماعیست
هر چشم از او در اعتباریست
در کار شوید ای حریفان
کاین جا ما را عظیم کاریست
پنهان یاری به گوش من گفت
کاین جا پنهان لطیف یاریست
او بد که به این طریق میگفت
کز تعبیههاش دل نزاریست
او بود رسول خویش و مرسل
کان لهجه از آن شهریاریست
نوحست و امان غرقگانست
روحست و نهان و آشکاریست
گرد ترشان مگرد زین پس
چون پهلوی تو شکرنثاریست
گرد شکران طبع کم گرد
کان شهوت نیز برگذاریست
این جا شکریست بینهایت
این جا سر وقت پایداریست
خاموش کن ای دل و مپندار
کو را حدیست یا کناریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل بیتو به صدهزار زاریست
جان در کف صدهزار خواریست
در عشق تو ز اشک دیده دل را
الحق ز هزار گونه یاریست
در راه تو خوارتر ز حاکم
[...]
در کوی تو عقل بی قراریست
بی روی تو روح سوگواریست
هر تار ز نرگس تو تیری است
هر موی طره تو ماریست
وصل است ز تو نخست پس هجر
[...]
هر نکته که بر نشان کاریست
در وی به ضرورت اختیاریست
هر سرخ گلی که در بهاریست
در دامن او نهفته خاریست
ما را سر و کار با نگاریست
دل در خم زلف غمگساریست
از موکب لشکر فراقش
بر دیده ی عشق من غباریست
با بار فراق اوست کارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.