ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١٣
پرهیز کن ز صحبت ارباب لوم از آنک
گردند از لئام کریمان اثر پذیر
همصحبت کریم شو ار بایدت کرم
زیرا که طبع میشود از طبع خوی گیر
گیرد صبا ز هر چه برو بگذرد نصیب
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣٢
شاه جهان طغایتمور خان تاجبخش
کز قدر و جاه بر سر کیوان نهد سریر
شاهی که از جلالت جاه و علو قدر
تیرش دبیر میسزد و مشتری وزیر
از گلشن مکارم اخلاق او برد
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٨ - ترجمه
پرهیز کن ز صحبت اصحاب لوم از آنک
گردند از لئام کریمان اثر پذیر
همصحبت کریم شو ار بایدت کرم
زیرا که طبع میشود از طبع خوی گیر
گیرد صبا ز هر چه بر او بگذرد نصیب
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۲ - فی التوحید الباری تعالی
دانستم از صفات که ذاتت منزهست
از شرکت مشابه و از شبهت نظیر
در دست من که قاصرم از شکر نعمتت
ذکر تو می کند بزبان قلم صریر
هرچند غافلم ز تو لکن ز ذکر تو
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶
امکان صبر نیست، ز سر گیرم این نفیر
دل رفت و صبر رفت، خدایا، تو دست گیر
مطرب، بیا و نغمه روحانیون بزن
ساقی، بیا، ز خم صفا کاسه ای بگیر
از خم بپرس قصه مستی، که خم می
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶
ما شستهایم ز آینهٔ دیده گرد غیر
زین نقشخانه جلوهٔ او دیدهایم خیر
فارغ بود دل از مدد شیخ خانقاه
آن را که جذب پیر مغان میکشد به دیر
ماییم و طوف کعبهٔ کوی پریوشان
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم
بیداد بین، که مادر گیتی به جای شیر
زد بر گلوی طفل جگر تشنه، زخم تیر
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم
چون گریه دست داد ازین غم به وحش وطیر
همچشمی غزال حرم کرد مرغ دیر
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۹۰ - خمیرگیر
شوخ خمیرگیر که نرم است چون پنیر
دایم به زور مشت کند خواب چون خمیر
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - بثّ و شکویٰ
چون زادم از نتایج علوی به مهد خاک
عنقای قاف همّتم از عرش زد صفیر
بانگی تمام زجر و صفیری تمام اثر
کای شیردل، چو دایه بشوید لبت ز شیر
لب را ز جوی کوثر و تسنیم تر مکن
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۹
ای وا دریغ کآل پیمبر جوان و پیر
یکباره گشته کشته و یکباره شد اسیر
خیلی به زیر سم فرس خفته پایمال
جوقی به چنگ اهل جفا رفته دستگیر
اعضا چنان گسیخته از هم که گاه دفن
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۹
چون مرغ سر بریده و چون صید خورده تیر
جان از حیات سرد و دل از زندگیش سیر
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا
آبی که داشت فضل و هنر ریخت هین بمیر
ای تشنه کاب رفته نیاید بجویبار
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا
دوشم بسر برآمد و استاد عقل پیر
دیدم نوان بگوشه غم با دل فکار
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا
یوسف چرا بچاه حسودان شدی اسیر
عیسی چرا بدار یهودان شدی دچار
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا
گردون اگر بخون تو یازیده دست چیر
دوران اگر بکین تو پاکرده استوار
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا
امر تو بر ممالک ایجاد ناگزیر
حکم تو در مجاری اقدام ناگذار
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۸ - وله
عکسی است پیش رای تو این مهر مستنیر
خشتی است نزد کاخ وی این چرخ مستدیر
تو جود را بشیری و او بخل را نذیر
تو بخت را مظاهر و او فتح را مجیر