ما شستهایم ز آینهٔ دیده گرد غیر
زین نقشخانه جلوهٔ او دیدهایم خیر
فارغ بود دل از مدد شیخ خانقاه
آن را که جذب پیر مغان میکشد به دیر
ماییم و طوف کعبهٔ کوی پریوشان
قطع نظر ز ملک سلیمان و وحش و طیر
میل ریاض دهر نبود از عدم مرا
اینجا به عشق لالهرخان آمدم به سیر
دامنکشان به خون فغانی چو بگذری
پوشیده دار جلوهٔ حسنت ز چشم غیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره رهایی از نگاه دیگران و تکیه بر عشق است. شاعر از دیدن معشوق و زیباییاش صحبت میکند و به این نکته اشاره میکند که دل او از کمک و راهنمایی شیخ خانقاه بینیاز شده است. او به عشق و جاذبه معشوق خود اشاره دارد و میگوید که در پی زیبایی او به کعبه و کوی عشق آمده است. شاعر بر این باور است که زیبایی و عشق مهمتر از مسائل دنیوی مثل قدرت و ثروت هستند. در نهایت، به حفظ زیبایی و جذبه معشوقش از نگاه دیگران تأکید دارد.
هوش مصنوعی: ما از آینهٔ چشم خود هر چیزی غیر از او را پاک کردهایم و فقط جمال او را در این نقشینه دیدهایم.
هوش مصنوعی: دل از کمکهای شیخ خانقاه بینیاز شده است، زیرا کسی که جذب پیر مغان شود، او را به سوی دیر میکشاند.
هوش مصنوعی: ما در جستجوی کعبه و مقصود خود در کوی معشوقان هستیم و هیچگونه توجهی به اموال پادشاهان مانند سلیمان و همچنین به نیازهای وحوش و پرندگان نداریم.
هوش مصنوعی: من با میل و ارادهام به این دنیا نیامدهام، بلکه به خاطر عشق به چهرههای زیبا و لالههای سرخ به اینجا آمدهام و در اینجا به گردش پرداختهام.
هوش مصنوعی: هرگاه دامنکشان، با فریاد و خونریزی در حال گذر باشند، لطفاً جلوهٔ زیباییات را از چشم دیگران پنهان کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زیرش عطارد، آن که نخوانیش جز دبیر
یک نام او عطارد و یک نام اوست تیر
عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من
ابر بهارگاهی و بختور در مطیر
گیتی چو گاو نیک دهد شیر مر ترا
[...]
نیک اختیار کرد خداوند ما وزیر
زین اختیار کرد جهان سر بسر منیر
کار جهان بدست یکی کاردان سپرد
تا زو جهان همه چو خورنق شد وسدیر
چون او نبوده اند، اگر چند آمدند
[...]
با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر
تا بر تو نوبهار چه مایه گذشت و تیر
تا بر سرت نگشت بسی تیر و نوبهار
چون پر زاغ بود سر و قامتت چو تیر
گر ماه تیر شیر نبارید از آسمان
[...]
نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژیر
با طالع مبارک و با کوکب منیر
ابر سیاه چون حبشی دایهای شدهست
باران چو شیر و لالهستان کودکی بشیر
گر شیرخواره لاله ستانست، پس چرا
[...]
ای کرده تیره روز معادی بتیغ و تیر
آمد بخدمت تو گرانمایه ماه تیر
بنشین بناز شاهی و باده دریده خور
لب را ز نوش بهره و جان را ز باد تیر
رفتی بتاختن بسوی شهر دشمنان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.