جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۸۹
گرچه غریق بحر مضایق چو لنگرم
آخر دلی وسیع چو بحری ست در برم
چون بحر اگر چه نیست به جز باد در کفم
از گوهر نسفته چو دریا توانگرم
من صافی اندرون و حریفان دور ما
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » ترکیببند » شمارهٔ ۲ - فی مدح خواجه غیاث الدّین محمّد
در آفتاب حادثه بگداخت پیکرم
ای آفتاب ملک فکن سایه بر سرم
جلال عضد » دیوان اشعار » ترکیببند » شمارهٔ ۳ - هفت رنگ
در آفتاب حادثه بگداخت پیکرم
ای آفتاب ملک فکن سایه بر سرم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۲
جانا ز دست عشق تو فرسوده خاطرم
گر دورم از نظر به دل و جانت حاضرم
منظور من تویی به جهان ای جهان جان
وز دیده بر جمال تو ای دوست ناظرم
چون من کسی ندید خریدار در جهان
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۴
تا روی همچو ماه تو رفت از برابرم
جانا به جان تو که نه خوابست و نه خورم
نه صبر آنکه بی تو نشینم به خلوتی
نه بخت آنکه من ز وصال تو برخورم
دل را ربودی از من مسکین مبتلا
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹
جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم
یعنی غلامِ شاهم و سوگند میخورم
ساقی بیا که از مددِ بختِ کارساز
کامی که خواستم ز خدا شد مُیَسَّرَم
جامی بده که باز به شادیِّ رویِ شاه
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۱
ترجیح شعر اطعمه بر البسه نهند
مشتی حریص کسنه کاسه کجا برم
(از خرقه هیچ زحمت و علت کسی ندید)
(اکثر فسادها همه از لقمه بنگرم)
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۲
ابروی تو به صورت ظاهر چو بنگرم
ماه بلند مرتبه را یاد ناورم
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰
زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم
بالی بهم زنم ز سماوات بگذرم
نهصد هزار دوره عظمی ورای عرش
طیران کنم که جز برخ دوست ننگرم
هر لحظه بحسن دگر صدهزار بار
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۵
ساز خروش کرده دل ناز پرورم
آماده وداع توام خاک برسرم
زان پیش کز وداع تو جانم رود برون
مرگ آمده است و تنگ گرفتست در برم
نقش هلاک من زده دست اجل بر آب
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
چون چتر سنجری رخ بختم سیاه باد
با فقر اگر بود هوس ملک سنجرم
تا یافت جان من خبر از ذوق نیم شب
صد ملک نیمروز به یک جو نمی خرم
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در منقبت سلطان ابوالحسن علی بن موسیالرضا علیهالسلام
شاها زمانه خاک ستم ریخت بر سرم
وز باده نشاط تهی کرد ساغرم
از هر چه جز مصیبت و اندوه مفلسم
وز هر چه جز فراغت و عشرت توانگرم
درهای خلد را چو ببندند مومنم
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
گو شیعه امامم و سوگند میخورم
عصر ظهور حضرت او خواهم از خدا
پیرانه سر هوای جوانیست بر سرم
مولا من به عرش رسم گر ز روی فضل
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
گو شیعه امامم و سوگند میخورم
عصر ظهور حضرت او خواهم از خدا
پیرانه سر هوای جوانیست بر سرم
مولا من به عرش رسم گر ز روی فضل
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیببند در رثای حضرت سیدالشهدا (ع)
بگرفت دامن شه دین بانوی حرم
فریاد برکشید که ای شاه محترم
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۳
افروخت تا ز باده عذار سمن برم
حسنش می دو آتشه ریزد به ساغرم
چشمم ز فیض آتش دل گشت گریه خیز
دریا به جوش آمده از تاب گوهرم
از دستبرد جرأت من غافل است خصم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱
محو دلم مپرس ز تحقیق عنصرم
آیینه خنده است دماغ تحیرم
آن نالهام که با همه پرواز نارسا
تا دل توان رسید ز نقب تاثرم
پستی درین محیط گهر کرد قطره را
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴
هیهات تا که از نظرم رفت دلبرم
من خاک ره به سر چهکنم خاک بر سرم
پوشید چشم از دو جهان گرد رفتنش
آیینه نقش پاست به هر سو که بنگرم
بیمار یأس بر که برد شکوهٔ الم
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مرثیهٔ برادر خود میگوید
وان عندلیب رفته، گرامی برادرم
کز دوریش، بخاک ره او برابرم!
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳
سلطان ملک فقرم و عشق است لشکرم
ترک دو کون تاجم و کونین کشورم
هم غرق بحر نیستیم ساخت عشق و هم
در حفظ فلک هستی کونین لنگرم
آلایشی بظاهرم ارهست باک نیست
[...]