گنجور

 
۱
۲
۳
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۳

 

باد صبا هر نفس تازه کند جان من

کز نفسش می دمد بوی گلستان من

بس که به سر بر زدم دست به زاری نماند

بلبل شوریده را طاقت دستان من

فصل ریاحین و من حبس به زندان تن

[...]

۱۰ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۵

 

صحبت اهل دلی و جاه من و جان من

گوشه ی ویرانه ای ملک سلیمان من

پای خم و دردیی کوثر و طوبای من

عافیت و گلخنی باغ و گلستان من

ساغر جمشید وقت پاشنه ی کفش من

[...]

۶ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹

 

دوش مرا گفت عقل از سر رای زرین

کای پسر احباب را بر دو جهان بر گزین

جز دم ایشان مزن جز درِ ایشان مرو

جز دل ایشان مجوی جز رخِ ایشان مبین

بس ز وجود و عدم تا به کی از کیف و کم

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۰

 

بادِ صبا بر گرفت بویِ عرق چینِ تو

نافۀ مشکِ تتار نیفۀ پرچینِ تو

کاش که من باد می تا چو صبا هر سحر

راه گذر یابمی بر سرِ بالین تو

بادِ صبا نرم‌نرم گه‌گه از آن می‌وزد

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۱

 

باز مرا مست کرد بویِ عرق چینِ تو

در سرم افتاد شور ز آن لبِ شیرینِ تو

عنبرِ زلفِ تو برد رونقِ مشکِ ختا

قاعدۀ نو نهاد طرّه پر چینِ تو

نافۀ آهویِ چین خشک شد از رشکِ آنک

[...]

۸ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۵

 

تا شود از پیش ماه پرده برانداخته

خیز به یک چاره کن چار ه ی ما ساخته

کیست که با ما قدم پیش نهد در سلوک

دنیی و دین مردوار هر دو برانداخته

گردِ جهان در نگر تا به تولّای دوست

[...]

۱۲ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۷

 

از نَفَس دوست شد مریمِ جان حامله

معتقد و اعتراف معترض و ولوله

نطفه ی امرست وز او روح تولد شده

مریم جان لاجرم بکر شود حامله

از درِ این رمز نیست مردِ تهی معرفت

[...]

۱۲ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۱

 

ای شده مشغولِ خویش هیچ گمان می بری

کاین همه سرگشتگیت هست ز تن پروری

چند پرستی وجود در عدمِ انتظار

میل مکن با وجود تا ز عدم بگذری

تو ز خریِ خودی تابعِ فرمانِ نفس

[...]

۱۰ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹۶

 

خوش نبود صبح دم شاهد و صحرا و می

طوف و تماشا و عیش چنگ و دف و نای و نی

گر متعصّب ترا عیب و ملامت کند

هرزه مکن استماع گو چه حدیث است هی

حّقِ تو باطل بود خیرِ تو شَرَ هم چنانک

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۴

 

هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ای

در نظرش مصر دان هست چو ویرانه ای

خاصه که تو دل بری شنگِ جهانی که نیست

در صدفِ روزگار همچو تو دردانه ای

مطلعِ خورشید چیست رویِ تو دیدن صباح

[...]

۹ بیت
حکیم نزاری
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۰